0

 

آلابولا‌

توضیحات

ما اتفاقی سه نفر بودیم: یونس، فتحی، ماشال. و اتفاقی از پاییز ۵۸ با هم رفیق بودیم. در خیال‌مان «آرزو داشتم برم، تا به دریا برسم»، اما ورق برگشت و فهمیدیم که «سرنوشتم همینه، من اسیر زمینم.» لابد اگر منتظر بمانیم، چند سال دیگر هر کدام یواشکی پشتِ یک سررسید یا روی بخار آینه‌ی حمام می‌نویسیم «هیچی باقی نیست ازم.» هیچ‌کدام از ما بعد از سی سال نمی‌داند کجا بود آن شبی که همدیگر را دیدیم، آش‌و‌لاش، کچل، غریبه. با چشمِ بسته سوارمان کرده بودند، از جایی که نمی‌دانستیم کجاست رفتیم به جایی که هیچ‌وقت نفهمیدیم کجا بوده. رفته بودیم انقلاب کنیم، بعضی‌ها بیش‌تر انقلاب کردند، ما را هم منقلب کردند.

چند ماهی تعطیلات به‌مان خورد: فتحی سه ماه، ماشال چهار ماه و من شش ماه بعد از انقلاب ترخیص شدیم. آخرش رسید به این‌که غلط کردیم، غلطِ اضافه کردیم. به‌مان گفتند «دیگر از این غلط‌ها نکنید.» ما هم چشم‌مان را بستیم و گفتیم «چشم.»

توضیحات تکمیلی

نویسنده

زکریا قائمی

حجم (مگ)

60

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

شماره کتابشناسی ملی 5902346
سرشناسه قائمی، زکریا، –
عنوان و نام پدیدآور آلابولا/زکریا قائمی.
مشخصات نشر تهران: نشر چشمه ، 1398.
مشخصات ظاهری 267ص.؛ 14/521/5 س‌م.
وضعیت فهرست نویسی فیپا
موضوع داستان‌های فارسی — قرن 14
موضوع Persian fiction — 20th century
رده بندی کنگره PIR8174
رده بندی دیویی 8فا3/62

تعداد صفحات

247

دیدگاهی دارید؟