توضیحات
انقلاب های فرانسه (از سری مجموعه تاریخ ترسناک)
نویسنده مجموعه تاریخ ترسناک ۲۰ جلد از این مجموعه را (البته برای کودکان و نوجوانان) انتشار داده است که ظاهرا یک مجموعه کارتونی هم از انها ساخته شده است.
۶ جلد از این سری ترجمه و توسط نشر افق منتشر شده است. (انقلابهای پر هیاهو، انقلابهای فرانسه، جنگ فجیع جهانی اول، جنگ وحشتناک جهانی دوم، آمریکا، امپراتوری بیخرد بریتانیا ). هم قیمت کتاب ها مناسب هست و هم نثر ترجمه فارسی روان و شیرین هست. بسیاری اطلاعات ریز و نه درشت را در این مجموعه ها خواهید یافت.
برای نمونه یکی از کتب مجموعه، انقلابهای پرهیاهو مجموعه ای از شورش ها را ازمصر ، روم و چین باستان تا عصر حاضر را بیان می کند. نویسنده توضیحاتی درباره اسپاراتاکوس، ژندارک، پروتستان ها و انقلاب فرانسه می دهد اگرچه گاهی قدری اضافی تر به جزئیات می پردازد ولی به هر حال مخاطب اصلی این مجموعه بچه ها هستند و هدف جلب آنها بوده است . برای آشنایی با نثر نویسنده چند نمونه می آورم:
“ارسطو یکی از اهالی با هوش یونان باستان بود. او که همه چیز را در مورد انقلاب می دانست و خیلی آدم با کله ای بود، گفت: فرمانروایان رعایایشان را در فقر نگاه می دارند. به این ترتیب همیشه سر مردم به امرار معاش گرم می شود و وقتی برای توطئه چینی بر ضد حکومت پیدا نمی کنند…
اگرچه ارسطو ۲۳۵۰ سال پیش این حرف را زده است اما راستش هنوز هم دولت ها/رئیس ها/ معلم ها عقیده دارند که باید اتباع /کارگران/شاگردانشان را به دنبال نخود سیاه بفرستند تا درد سر ایجاد نکنند. پس نتیجه می گیریم ارسطو ادم باستانی خیلی با کله ای بوده!”
“کمونارد ها در سال ۱۸۷۱ اسقف اعظم پاریس را کنار دیوار گذاشتند و او را توسط جوخه آتش تیرباران کردند. بعد از فرونشستن دود باروت، دیدند که اسقف مجروح شده ولی هنوز سرپا ایستاده است. نوجوانی که عضو جوخه اعدام بود، فریاد زد:” پناه بر خدا! اون باید زیر لباسش زره پوشیده باشه!” ولی از این خبر ها نبود، سربازها تیراندازهایی ناشی بودند و تفنگهایشان به کفر ابلیس هم نمی ارزید.
۱۱۸ سال بعد دیکتاتور رومانی، نیکولای چائوشسکو هم به اعدام محکوم شد. اما او را روی یک صندلی روبروی جوخه آتش نشاندند. جوخه از یک مسلسل چی و تیربار تشکیل شده بود. قربانی زیاد درد نکشید. تیرهای جوخه آتش هم خطا نرفت. به این می گویند: ” پیشرفت!”
البته شاید روزی فرابرسد که مردم دنیا از کشتار و قصابی یکدیگر دست بکشند که به این یکی خواهند گفت: ” پیشرفت حقیقی” ولی شاید هنوز چند صد سالی با آن زمان فاصله داشته باشیم.”
دیدگاهی دارید؟