0

 

ناگهان خورشید

توضیحات

عصر جمعه است و مشغول آشپزی هستم. اطلس صبح تماس گرفت و گفت چون دیر به تهران می‌رسد و از ساعت ورود به خوابگاه گذشته می‌آید پیش من. مثل همیشه می‌پذیرم. تنهایی هم‌چون زهری کشنده در رگ‌هایم نفوذ کرده و من از هر برنامه‌ای که این نظم رقت‌بار را به هم بزند با روی باز استقبال می‌کنم.

اطلس دختر پریچهر یکی از دوستان قدیمی من است که همکلاس دوران کودکی و نوجوانی بودیم. آن روزها جشن شکوفه‌ها نداشتیم تا کلاس اولی‌ها یک روز زودتر به مدرسه بروند و با محیط مدرسه آشنا شوند. اما پدرم دو روز قبل از اول مهر مرا به مدرسه برد و با اجازه‌ی اولیای مدرسه، با کلاس و محیط دبستان آشنا کرد.

اول مهر همراه با مامان به مدرسه رفتم. ولی برخلاف خیلی از بچه‌ها که گریه می‌کردند اشک نریختم. انگار می‌خواستم همان آشنایی کوچک با اولیا را به رخ‌شان بکشم. روی نیمکت نشستم و پریچهر که جثه‌اش اندازه‌ی من بود با نظر معلم کنارم نشست و از آن روز شدیم یار غار هم. پریچهر دختر شاد و خنده‌رویی بود و ما خیلی زود به هم دل بستیم. در کنار هم درس خواندیم و حروف الفبا را یاد گرفتیم.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

کتایون منفرد

حجم (مگ)

30

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

شماره کتابشناسی ملی 5310613
سرشناسه منفرد، کتایون، –
عنوان و نام پدیدآور ناگهان خورشید/ کتایون منفرد.
مشخصات نشر تهران: نشر قطره، 1397.
مشخصات ظاهری 176 ص.؛ 1421 س‌م.
فروست سلسله انتشارات نشر قطره؛ 2003. رمان. داستان ایرانی؛ 122.
وضعیت فهرست نویسی فاپا(چاپ دوم).
یادداشت چاپ دوم.
یادداشت این کتاب در سال های 1397-1399 تجدید چاپ شده است.
موضوع داستان‌های فارسی — قرن 14
Persian fiction — 20th century
رده بندی کنگره PIR8361 /ن74ن2 1397
رده بندی دیویی 8فا3/62
اطلاعات رکورد کتابشناسی فاپا

تعداد صفحات

123

دیدگاهی دارید؟