توضیحات
وصال در وادی هفتم
وصال در وادی هفتم داستانی درباره ی مردن و چشم بستن از همه چیز را برایمان تعریف می کند .رمان هفتاد و نه بخشی نویسنده، فقط بخشی است از یک ذهن پرتلاطم و ناآرام که سر سازگاری با آدم های دور و برش ندارد و هدفش رسیدن به نقطه ای است نامعلوم . لابد برای همین هم هست که تعریف کردن و اصلا جست و جو کردن داستان برای رسیدن به یک خط داستانی کاری بیهوده به حساب می آید . شاید عنوان دوم کتاب یعنی « یک غزل غمناک » توضیح بهتری باشد برای این مسئله . همه چیز به پراکندگی همان حرف های آشنایی است که دست آخر و در نهایت زیر عنوان غزل جمع می شوند و به سامان می رسند ؛ البته اگر سامانی درکار باشد .
وصال در وادی هفتم هرچند که می تواند داستانی باشد درباره ی تقاص پس دادن و دیدن کیفر اما در همین چیزها محدود نمی شود . این تقاص شاید در هذیان های راوی اتفاق بیفتد که با ذهنی خراب و به یک معنا مالیخولیایی دنیا را می بیند و مهم تر از آن احساس می کند . لابد به همین دلیل است که جز مرگ،می شود ترس را هم نشانه ی دیگری دانست که در همه ی داستان خودنمایی می کند . ترس در این داستان البته به ترس از مرگ محدود نمی شود، همه چیز هراس آور است و ترسناک بودنش را به رخ می کشد . حتی همین زندگی ..
دیدگاهی دارید؟