توضیحات
نویسنده ی شیلیایی- اسپانیایی در پایان رمان پر حجم ۲۶۶۶ انگار با خودش دارد شوخی میکند. ویراستارها و غلط گیرها در دفتر انتشاراتی در آلمان نشسته اند و دارند پشت سر نویسندهای که پس از مرگ به شهرت رسیده غیبت میکنند. خنده ای بلند از پس آن می آید و بولانیو می نویسد “کسی بهتر از آنان نمی دانست که شهرت پس از مرگ شوخی بیمزه ای است که تنها تماشاگران نشسته در ردیف اول می شنوند.
صحنه ی رمان ۲۶۶۶ درباره مکزیک است. کشوری که او در نوجوانی با خانواده به آنجا رفت و نخستین کارهای آوانگارد ادبی به عنوان شاعر را آغاز کرد. محیطی که بعدها در رمان ´جویندگان سرسخت´ شرح خواهد داد. اما در ۲۶۶۶ به خودزندگیرنامهرای میرپردازد در شرح وحشتی که پانزده سال تمام کشور را در چنگال خود گرفت.
در نزدیکی مرز با امریکای شمالی، در شهر سیداد خوآرز زنان جوان و گاه کودکان ناپدید میشوند که بعد جسدشان از پس تجاوز و کشتن پیدا میشود. تعداد قربانیان به بیش از چند صد نفر میرسد و داستان های غریبی بافته میشود. مافیای مواد مخدر در این کار دست دارد، مافیای فروش اعضای تن، یا دیوانه ای شاید از میان خانواده ای اسم و رسم دار. دولت فاسد این را می داند و دم برنمی آورد. روشن است که جلوی تحقیق پلیس را میگیرند….
بولانیو در ۲۶۶۶ وقت کافی میگذارد تا به این موضوع وحشتآور بپردازد. در بخش چهارم از پنج بخش – پس از حدود ۴۰۰ صفحه- به خود ماجرا میرسیم. نویسنده در سه بخش نخست آرام و کند و از بیراهه – که گاه بی ربط مینماید- خواننده را میکشاند به دل ماجرایی که با طنزی سیاه به آن پرداخته خواهد شد.
دیدگاهی دارید؟