توضیحات
نظری به تاریخ آذربایجان
نظرى به تاریخ آذربایجان، تألیف محمدجواد مشکور(متوفى ۱۳۷۴ش)، به زبان فارسى است. در این اثر زوایاى مختلف تاریخ و جغرافیاى عمومى آذربایجان به اجمال مورد مطالعه قرار گرفته است.
ساختار
کتاب به دوازده فصل تقسیم شده و در هر فصل به یکى از مسائل کلى مرتبط با جغرافیا، تاریخ، زبان، فرهنگ، آثار باستانى و جمعیتشناسى و یا کتابشناسى و تصاویر آذربایجان پرداخته شده است. نویسنده انگیزهاش از نگارش کتاب را چنین بیان مىکند: «قصد نگارنده از نوشتن این اوراق که از مجموع آنها کتابى فراهم آمده، نگارش تاریخ آذربایجان نبوده، بلکه این کتاب با همه ستبرى آن مقدمهاى است، بر تاریخ تبریز».
گزارش محتوا
چون شهر تبریز از قرن چهارم هجرى که شهرتى به هم رسانیده، پایتخت و امّالبلاد آذربایجان بوده، و فرمانروایان آن بر آذربایجان و ارّان حکومت داشتند، از اینرو تدوین تاریخ چنین شهرى بدون نظر به اوضاع آذربایجان و حوادثى که در آن خطّه پهناور روى داده، نارسا و مجمل مىنمود، ناچار مىبایستى بر آن مقدمهاى که مشتمل بر اطلاعاتى کلى درباره آن استان و بلاد ماوراء ارس باشد، نوشته شود.
این مقدمه به سبب اهمیت موضوع و کثرت مسائلى که ناگزیر بایستى بدانها اشاره مىشد، آنقدر توسعه یافت که دیگر در نام تبریز نمىگنجید، لذا آنچه در این کتاب آمده، بیشتر جنبه عمومى و کلى دارد و از مسائلى در آن صحبت شده که پیش از خواندن تاریخ تبریز دانستن آنها ضرورى است.
با این مقدمه به مطالب فصول مختلف کتاب نگاهى اجمالى مىافکنیم:
در فصل اول کتاب جغرافیاى تاریخى آذربایجان مورد مطالعه قرار گرفته است. نویسنده با استناد به منابعى؛ مانند: معجمالبلدان یاقوت حموى و نزههالقلوب حمدالله مستوفى چنین نتیجهگیرى مىکند که حدود آذربایجان کم و بیش همان حدود فعلى آن است. در مهمترین بخش این فصل، شهرهاى قدیم آذربایجان به نقل از منابع مختلف ذکر و اوضاع گذشته و کنونى آنها مورد بررسى قرار گرفته است.
موضوع فصل دوم، جغرافیاى آذربایجان به لحاظ زمینشناسى و جغرافیاى طبیعى است. در بخش دوم این فصل؛ رودها، کوهها، دریاچه ارومیه و بندرهاى مهم این دریاچه ذکر شده است. در انتهاى این فصل نیز تاریخچه تقسیمات استانى آذربایجان و در جدولى، شهرستانها و بخشها و دهستانهاى استان آذربایجان شرقى فهرست شده است.
در فصل سوم، به آثار و اقوام باستانى آذربایجان پرداخته شده است. در ابتداى این فصل مىخوانیم: «از عصر دیرینه سنگى، مردمى در آذربایجان مىزیستند که بعضى از آثار ایشان در جنوب شرقى آذربایجان به دست آمده است». حسنلو، گورتپه و گورهاى طالش از جمله مراکز باستانى منطقه آذربایجان است.
در فصلهاى چهارم و پنجم به ترتیب آذربایجان پیش و پس از اسلام مورد بررسى قرار گرفته است. تصاویر نقشههاى تاریخى، دستنویس سنگ نوشته پهلوى، در عهد شاپور دوم، سکههاى اسلامى، جدول فرمانروایان آذربایجان پس از ورود اسلام به آذربایجان و شجرهنامههاى خاندانهاى این منطقه از بخشهاى جالب توجه این فصول است. در بخش پایانى این بخش خلاصه تاریخ آذربایجان از مغول تا عصر حاضر (سال ۱۳۲۵ش) ذکر شده و نویسنده مابقى تاریخ آذربایجان و تفصیل آن را به کتاب تاریخ تبریز حواله داده است.
در آذربایجان از زمانهاى باستانى ایلات و عشایرى چادرنشین زندگى مىکردهاند که از جایى به جایى کوچ کرده و به اصطلاح معروف ییلاق و قشلاق مىنمودند و مسکن ثابتى نداشتند. در فصل ششم کتاب، به تفکیک ایلات آذربایجان شرقى و غربى و تاریخچه و عاداب و رسوم آنها ذکر شده است.
مردم آذربایجان در دوره اسلامى، زبان به خصوصى داشتند که نویسندگان بعد از اسلام از آن تعبیر به «فهلوى آذرى» کردهاند. نویسنده در فصل هفتم پس از تبیین معناى این نامگذارى، منابع اسلامى که این نام در آنها ذکر شده را بررسى کرده است. مطالعه لهجههاى آذرى هرزنى، تاتى و خلخالى نیز در این فصل شرح و توضیح و با زبان فارسى مقایسه شده است.
نویسنده در فصل هشتم، به تبیین اوضاع زبان ترکى آذرى در اعصار مختلف و به ویژه عصر صفوى و تأثیرات آن بر این زبان پرداخته است. مشخصات ترکى آذرى، دستور زبان آن و فهرست کتابنامهاى ترکى به لهجه آذربایجانى، مباحث این فصل را تشکیل مىدهد.
فصل نهم که بخش اعظمى از کتاب را فراگرفته، شرح اجمالى آثار و ابنیه تاریخى آذربایجان شرقى بجز تبریز است. نویسنده وعده کرده است که آثار تبریز را در اثر دیگرى جداگانه به تفصیل ارائه کند. سیاهه کتب و آثار موجود در بقعه شیخ صفىالدین اردبیلى از جمله بخشهاى قابل توجه است. در فصل دهم نیز آثار تاریخى آذربایجان غربى مورد مطالعه قرار گرفته است.
فصل یازدهم، کتاب به کتابشناسى اختصاص یافته و فهرستى از کتب و مقالات به زبانهاى: فارسى، عربى، ترکى، فرانسه و… در آن ذکر شده است. در فصل دوازدهم نیز ۸۸ تصویر از این خطه ارائه شده است.
وضعیت
در ابتداى اثر فهرست اجمالى مطالب و در انتهاى آن نیز فهرست راهنما الفاظ کتاب به ترتیب حروف الفبا آمده است. در پاورقى کتاب نیز آدرس منابع و ارجاعات مفیدى ذکر شده است.
آثار محمدجواد مشکور
دیدگاهی دارید؟