توضیحات
گذشته یک مرد
اریش ماریا ریمارک داستان نگار اهل آلمان و نویسندهی کتاب در جبهه غرب خبری نیست در بین درس خواندن خود در سن هجده سالگی به شرکت در جنگ جهانی اول برده شد. او دو سال در جبهه خدمات داشت و جنگ اثر بسیار زیادی بر احساسات و روحیات پسر جوان گذاشته بود .
نظر و نگاه او را به بها و ارزش بشریت عوض نمود. او متوجه شد که ارزش های فرهنگ و هنر آدمی در مقابل غریزه وحشیانه و جنگجوی او هیچ چیزی نمی باشد بی مقدارترین چیز است.و بزرگان و کسانی که قدرت و مقامی دارند حاضر می باشند واسه ی نگهداری کردن از منافع خویش دنیا را خون به آتش کشانند.او در هزار و نهصد و هجده پس از شکست خوردن و پیروز نشدن آلمان به دبیری و پس از آن به رانندگی و در آخر خبرنگار شد.ولی هیچ گاه از کارهای هنری خود دور نشد.هرچند که وضعیت سرنوشت و زندگیش سرشار از غم و ناراحتی و درهم ریختگی اجتماعی بود.
رمارک در سال هزار و نهصد و بیت و نه اولین داستان خویش را با اسم در جبهه غرب خبری نیست چاپ نمود.
این رمان که به نکبت و ویرانی جنگ میپردازد، سخت مورد توجه مردمانی قرار گرفت که خود این مصایب را متحمل شده بودند. اما در مقابل، نازیها کتاب او را حمله به ارزشها و عظمت رایش تلقی و کتاب در جبهه غرب خبری نیست را به همراه کتاب بعدی اریش، راه بازگشت که به شرح تباهیهای بعد از جنگ اول میپرداخت ممنوع کرده و آتش زدند.
دیدگاهی دارید؟