توضیحات
پیر دختر
پیر دختر (به فرانسوی: La Vieille Fille) این رمان از انوره دو بالزاک (۱۷۹۹–۱۸۵۰)، نویسنده فرانسوی، با تالار عتیقهها، در بخش «صحنههایی از زندگانی شهرستانی» از مجموعه کمدی انسانی، گروه جداگانهای با عنوان «رقابتها» تشکیل میدهد. تاریخ نگارش پیردختر، به تصریح خود بالزاک، اکتبر ۱۸۳۶ است و کتاب «به آقای اوژن- اوگوست- ژرژ- لوئی میدی دو لاگرنری سوروبل، مهندس بخش سلطنتی پل و راهسازی» که شوهر خواهر بالزاک بود تقدیم شدهاست.
نویسنده در آغاز تصویری از یک شخصیت عجیب به نام شوالیه دو والوا به دست میدهد این پیرمرد بازمانده از حکومت سلطنتی سابق که مدعی خویشاوندی با شاهان فرانسه است در شهر آلانسون زندگی میکند.
وضع مالی او بسیار محقرانه است و خورد و خوراکش عمدتاً در مهمانیهای مجامع شهرستانی که او را به مناسبت نامش اغلب به آنجا دعوت میکنند تأمین میشود. این پیرمرد در عین حال زن باره است.
زن جوانی به نام سوزان به ملاقات او میآید و ادعا میکند که شوالیه باعث انحنای قامتش شدهاست؛ اما شوالیه زن زرنگ را به نزد دو بوسکیه میفرستد که احتمالاً به اندازه خود او مقصر است. این شخصیت مشکوک که سابقاً سفته باز و جاسوس سیاسی بودهاست یکی از ثروتمندترین اهالی شهر است. آمدن سوزان او را به دردسر میاندازد، زیرا دو بوسکیه نیز مانند شوالیه آرزوی ازدواج با پیردختری به نام مادموازل کورمون را دارد که برای شوالیه ثروت و برای دو بوسکیه پروانه ورود به محافل اشرافی شهر و شهرت و آبرومندی خواهد آورد.
وانگهی تنها این دو نفر خواستگار پیردختر نیستند، بلکه آتاناز گرانسون، جوان نابغه که هم هوشمند و هم عفیف است، عاشق زیبایی اوست، ولی با وجود اصرارهای مادرش، که چشم به مزایای مالی این ازدواج دوختهاست، جرئت ابراز عشق خود را ندارد. سپس توصیف بسیار دقیق و بسیار گویایی از اندرون خانه مادموازل کورمون و شیوه زندگانی او میآید.
دیدگاهی دارید؟