1

 

آریوبرزن – جلد ۲

توضیحات

آریوبرزن دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاند – جلد ۲

آریوبَرزَن نام یکی از شاهزادگان هخامنشی و سردار ایرانی بود که در برابر سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد و خود و سربازانش تا واپسین تن کشته شدند.

نام آریوبرزن در پارسی کنونی به گونه آریابرزین هم گفته و نوشته می‌شود که به معنی ایرانی باشکوه است. عده ای او را از اجداد کردها یا لرها می دانند. تاریخ نویسان چهره و سیمای آریوبرزن را چهره ای زیبا و با چشمان آبی و پوستی سفید و با موهای زرد طلایی که دارای اندامی ورزیده و جنگجویانه که از نژاد خالص آریایی بود، نقل کرده اند.

زندگی و خانواده:

زمان دقیق تولد آریوبرزن دقیقا مشخص نیست؛ اما برخی مورخان بر این عقیده هستند که او در سال ۳۶۸ پیش از میلاد به دنیا آمده است. او از نوادگان فارنابازوس است که پسر یکی از اشراف‌زادگان ایرانی بوده است. در سال ۳۸۷ پیش از میلاد، فارنابازوس ساتراپی آناتولی بود که هم‌روزگار با اردشیرشاه بود. آرتابازوس (۲۲۵-۲۸۹ پیش از میلاد) پدر آریوبرزن نیز در دربار داریوش سوم (آخرین پادشاه سلسله هخامنشی) موقعیت قابل ستایشی داشت. آریوبرزن فرمانده پرسیس بود که جنوب استان فارس ایران امروزی بوده است بنا بر عقیده مورخان اینکه شخصی به فرمانداری پرسیس و پرسپولیس منصوب شود، بسیار شگفت انگیز و قابل توجه است. به نظر می رسد چنین مقامی در گذشته وجود نداشته و این ۲ شهر شخصا توسط خود داریوش سوم اداره می شده است.

داریوش سوم در زمانی بر تخت پادشاهی تکیه زد که امپراتوری ایران مشکلات زیادی را احساس می کرد و او به مردی احتیاج داشت که مورد اعتماد او یاشد تا در زمانی که او در دربار نیست شخصی مورد اعتماد رشته امور را در دست بگیرد. فرمانداری آریوبرزن در پرسپولیس فقط و فقط یک دلیل می تواند داشته باشد، او فردی بسیار قوی بوده است که از پشتیبانی و حمایت داریوش سوم برخوردار بوده است.

اگر نبردهای چون نبرد مکدونیاز در ایسوز (که در ترکیه امروزی واقع است) در سال ۳۳۳ قبل از میلاد و همچنین نبرد گوگامل در موصل امروزی در سال ۳۳۱ قبل از میلاد،  واقعیت داشته باشند و شخص داریوش سوم در این جنگ ها شرکت کرده باشد و آریوبرزن در نبود او رشته امور را در دست گرفته باشد، او نزدیک ترین فرد در امپراتوری ایران به داریوش سوم بوده است.

نبرد دربند پارس:

اسکندر مقدونی پس از پیروزی در سومین جنگ خود با ایرانیان که به نبرد گوگامل مشهور است، در سال ۳۳۱ پیش از میلاد مسیح، بابل، شوش و استخر (در استان فارس کنونی) را از آن خود ساخت و تصمیم به دست یافتن به پارسه گرفت و به سوی پایتخت ایران حرکت کرد. اسکندر سپاه خود را به دو بخش تقسیم کرد: یکی از بخش ها به فرماندهی شخصی به نام “پارمن یونوس” از راه جلگه رامهرمز و بهبهان به سوی پارسه حرکت کرد و خود اسکندر نیز با سپاه سبک اسلحه از راه کوهستان (کوههای کهگیلویه) روانه پایتخت ایران شد و در تنگه های دربند پارس (برخی آن را تک آب و گروهی آن را تنگ آری می دانند) با مقاومت ایرانیان روبرو شد. درجنگ در بند پارس آخرین پاسداران ایران با شماری اندک به فرماندهی آریوبرزن در برابر سپاهیان پرشمار اسکندر مقدونی دلاورانه از میهن خویش دفاع کردند و بی پروا با سپاهیان اسکندر به مقابله پرداختند و بسیاری از آنان را به خاک نشاندند و سر انجام توانستند سپاه اسکندر را به عقب نشینی وادارند .

با وجود آریوبرزن و پاسدارانی که جانانه از میهن خویش دفاع می نمودند، گذر سپاهیان اسکندر از این تنگه های کوهستانی غیر ممکن بود. پس اسکندر به نقشه ی جنگی ایرانیان در نبرد “ترموپیل” متوسل شد و با کمک یک چوپان ایرانی (تاریخنگاران نامش را “لی بانی” نوشته اند) که جز اسرایش بود، آریوبرزن را دور زد و از بیراهه ها و تنگه های سخت کوهستانی خود را به پشت سربازان پارس رسانید و آنان را به محاصره گرفت. (پس از اتمام جنگ نیز عمر آن اسیر چندان دوامی نیاورد و به دستور اسکندر به دلیل خیانت کشته شد.) آریو برزن با ۴۰ سواره و ۵ هزار سرباز پیاده و وارد کردن تلفات سنگین به دشمن، خط محاصره اسکندر را شکست و برای یاری به پایتخت به سوی پارسه شتافت؛ ولی سپاهیانی که اسکندر دستور داده بود از راه جلگه به طرف پارسه بروند، پیش از رسیدن او به شهر دست یافته بودند. آریو برزن با وجود دست تصرف پایتخت به دست سربازان اسکندر و در حالی که سپاهیان دشمن سخت در حالی تعقیب او بودند حاضر به تسلیم نشد و آنقدر در پیکار با دشمن پافشاری کرد که همه ی یارانش از پای افتادند و جنگ وقتی به پایان رسید که آخرین سرباز پارسی زیر فرمان آریوبرزن به خاک افتاده بود. در کتاب “اتیلا” نوشتهٔ “لویزدول” آمده که در آخرین نبرد اسکندر که از شجاعت آریوبرزن خوشش آمده بود به او پیشنهاد داده بودکه تسلیم شود تا مجبور به کشتن او نشود ولی آریوبرزن گفته بود:

“شاهنشاه ایران مرا به اینجا فرستاده تا از این مکان دفاع کنم و من تا جان در بدن دارم از این مکان دفاع خواهم کرد.” اسکندر نیز در جواب او گفته بود: “شاه تو فرار کرده .تو نیز تسلیم شو تا به پاس شجاعتت تو را فرمانروای ایران کنم.

” ولی آریو برزن در پاسخ گفته بود: “پس حالا که شاهنشاه رفته، من نیز در این مکان می مانم و آنقدر مبارزه می کنم تا بمیرم” و اسکندر که پایداری او را دیده بود دستور داد تا او را از راه دور و با نیزه و تیر بزنند. آنها آنقدر با تیر و نیزه او را زدند که یک نقطهٔ سالم در بدن او باقی نماند. پس از مرگ او را در همان محل به خاک سپردند و روی قبر او نوشتند “به یاد لئونیداس”. در این جنگ یوتاب (به معنی “درخشنده” و “بی مانند”) خواهر آریو برزن که فرماندهی بخشی از سپاه را بر عهده گرفته بود، در کوه ها راه را بر سپاه اسکندر بست. یوتاب و برادرش آنچنان جنگیدند تا هر دو کشته شدند و نامی درخشان از خود بر جای گذاشتند.

نبرد دربند پارس در یادداشتهای تاریخ نگارِ اسکندر:

بر پایه یادداشتهای به دست آمده از کالیستنس تاریخ‌نگار اسکندر، ۱۲ اوت سال ۳۳۰ پیش از میلاد، نیروهای اسکندر مقدونی در پیشروی به سوی پرسپولیس پایتخت آن زمان ایران، در یک منطقه دربند پارس که منطقه‌ای کوهستانی و سخت‌گذر است متوقف شدند و در این منطقه درگیری میان اسکندر و آریو برزن رخ داد.

به گفته اسکندر بعد از ورود به سرزمین ایذج خورشید را به مدت سه شبانه روز بچشم ندیدم؛ بعلت انبوه درختان و ازدیاد باران. اسکندر با یک هنگ ارتش ایران که شامل ۵۰۰۰ تا ۵۰۴۰ نفر بود به فرماندهی آریو برزن رو به رو شد. این هنگ چندین روز مانع ادامه پیشروی ارتش ده‌ها هزار نفری اسکندر شده بود که مصر، بابل و شوش را پیشتر گرفته بود و در سه جنگ، داریوش سوم را شکست و فراری داده بود. سرانجام این هنگ با محاصره کوهها و حمله به افراد آن از ارتفاعات بالاتر از پای درآمد و فرمانده آن آریوبرزن نیز کشته افتاد.

مقایسه نبرد دربند پارس و نبرد گوگامل:

کالیستنس درخصوص مقایسه نبرد دربند و نبرد گوگمل نوشته‌ است: «اگر چنین مقاومتی در نبرد گوگمل (درکردستان کنونی عراق) در برابر ما صورت گرفته بود، شکست مان قطعی بود. در گوگامل با خروج غیر منتظره داریوش سوم از صحنه، واحدهای ارتش ایران نیز که در حال پیروز شدن بر ما بودند، در پی او دست به عقب‌نشینی زدند و ما پیروز شدیم. داریوش سوم در جهت شمال شرقی ایران فرار کرده بود و آریوبرزن در ارتفاعات جنوب ایران و در مسیر پرسپولیس به ایستادگی ادامه می‌داد.

مقایسه آریوبرزن و لئونیداس

ایستادگی آریوبرزن در مقاب ارتش اسکندر مقدونی در نبرد دربند پارس حدود ۱۲۰ سال پس از ایستادگی لئونیداس در برابر ارتش خشایارشا در نبرد ترموپیل رخ داد که آن هم در ماه اوت بود و از این نظر این دو واقعهٔ تاریخی بسیار همانند یکدیگرند.

اما تفاوت میان مقاومت لئونیداس و ایستادگی آریوبرزن در این است؛ که یونانیان در ترموپیل، در محل بر زمین افتادن لئونیداس، یک پارک و بنای یاد بود ساخته و مجسمه او را برپا داشته اند و واپسین سخنانش را بر سنگ حک کرده اند تا از او سپاسگزاری شده باشد، ولی از آریوبرزن جز چند سطر ترجمه از منابع دیگران اثری در دست نیست.

از شباهت های مرگ لئو نیداس با آریوبرزن این است که هر دو در راه محافظت از یک معبر مردند و لئونیداس نیز مانند آریوبرزن حاضر به تسلیم نشدو خشایار شا دستور داده بود او را آن قدر با تیر و نیزه زدند تا از پا در آمد.و به دلیل همین شباهت در از خودگذشتگی او و آریوبرزن بود که اسکندر دستور داده بود روی قبر آریوبرزن بنویسند “به یاد لئونیداس”.

دیگر نسخه های این کتاب

توضیحات تکمیلی

نویسنده

ثریا جبارزاده

تعداد صفحات

604+562

حجم (مگ)

8.9+8.3

نوع فایل

اسکن شده 2 جلدی

شناسنامۀ کتاب

شماره کتابشناسی ملی م85-21344
سرشناسه جبارزاده، ثریا،1348
عنوان و نام پدیدآور آریو برزن : دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاند/ نویسنده ثریا جبار‌زاده .
مشخصات نشر تهران: سمیر،1386.
مشخصات ظاهری 2 ج.
وضعیت فهرست نویسی برون سپاری
فاپا
یادداشت پشت جلد به انگلیسی: S.Jabbr‌Zadeh. Ario Barzan the warrior who imposed defeat upon Alexander.
یادداشت ج.1و 2 (چاپ دوم: 1387).
یادداشت ج.1و 2 (چاپ سوم: 1387).
یادداشت ج.1 و2 (چاپ چهارم: 1388).
موضوع آریو‌برزن‌، – 330ق.م. — داستان
موضوع داستان‌های فارسی — قرن 14
موضوع داستان‌های تاریخی
موضوع ایران — تاریخ — هخامنشیان، 558 – 330ق. م
رده بندی کنگره PIR8003 /ب16آ43 1386
رده بندی دیویی 8فا3/62

دیدگاهی دارید؟