توضیحات
اسرار الشهود
اسرار الشهود که نام کامل آن، «اسرار الشهود فی معرفه الحق المعبود» است، یکى از آثار منظوم شمسالدین محمد اسیرى لاهیجى، به زبان فارسی است که به مثنوى اسیرى نیز مشهور مىباشد.
این مثنوى، همانند مثنوى مولوى، در بحر رمل سروده شده است. در این کتاب، مطالب اخلاقى و عرفانى در ضمن حکایات و داستانهاى شیرین و تمثیلات دلپذیر آمده است. اسیرى، با استفاده از آیات قرآنى و احادیث نبوى و کلمات مشایخ صوفیه از قبیل معروف کرخى و سرى و جنید بغدادى، دقایق و ظرایف عرفانى را به بهترین وجه بیان نموده است. تعداد ابیات این مثنوى، بیش از سه هزار بیت بوده و نسخه تصحیح شده توسط سیدعلى آل داوود با توجه به مقایسه جمیع نسخ خطى موجود، حاوى ۳۱۶۰ بیت مىباشد.
کتاب، توسط سیدعلى آل داوود تصحیح و مقدمهنگارى شده است. وى، در مقدمه، از نویسنده کتاب، مقامات عرفانى او، تألیفات وى، نسخههاى خطى کتاب، نسخههاى مورد استفاده و شیوه تصحیح سخن گفته است و در پایان کتاب، زیر عنوان «تعلیقات»، از اختلاف نسخهها و اختلاف نسخه کتابخانه ملک با متن سخن به میان آورده و در زیر عنوان «توضیحات»، به توضیح پیرامون برخى از اعلام کتاب، فرهنگ لغات و اصطلاحات و مآخذ توضیحات پرداخته است.
پارهاى از مطالب مطرح شده در این کتاب، به این شرح است:
۱٫ از آنجا که خداوند متعال امر فرموده که: «ادعونى استجب لکم»، لذا اسیرى ابتدا به دعا و مناجات مىپردازد، سپس به بعضى از احوال و اطوار صورى و معنوى سالکان راه طریقت اشاره مىکند.
۲٫ چون اسیرى حد اقل شانزده سال از محضر سیدمحمد نوربخش استفاده نموده و از وى تأثیر معنوى پذیرفته است، لذا به منقبت وى پرداخته و او را امام کامل مکمّل معرّفى مىکند.
۳٫ وى در مقام نصیحت مىگوید که انسان باید از نخوت، تکبّر و خودپرستى به دور باشد تا بندهى پاک خدا به حساب آید.
۴٫ یکى از آداب بسیار مهم مرید نسبت به پیر کامل، تسلیم محض است و حکایت مرید شیخ سلیمان در شدت ارادت و تسلیم وى آموزنده است.
۵٫ اسیرى، به وجود راهزنانى اشاره مىکند که خود را مرشد و راهبر معرفى مىکنند؛ در حالى که اینها ضالّ و مضلند.
۶٫ زاد و توشه سیر و سلوک، فغان و زارى است که به وجود آورنده درد و طلب است.
۷٫ حق تعالى به دل بایزید بسطامى القاء نمود که خزائن غیب من از هر چیزى پر است، لذا از تو فقط مسکنت و تذلّل و نیاز مىخواهم.
۸٫ سالک باید آتش طلب را در دل روشن کند تا در اثر مجاهدات نفسانى به وصل حضرت حقّ موفق شود و حکایت سرى در این باره قابل توجّه است.
۹٫ صحبت اهل دل، انسان را بهطور کلّى عوض مىکند.
۱۰٫ انسان اگر در طریقت، شیخ و راهنمایى نداشته باشد به جایى نمىرسد. سالکان راه دین چهار قسمند و در این میان، مجذوب مطلق، از همه بهتر است و صلاحیّت رهبرى طریقت را دارد و حکایت زاهدى که در زمان بایزید در تقوا یگانه بود، درخور اهمیت است.
۱۱٫ بایزید، یک شب در خواب حضرت حق را مشاهده کرده و راه وصال وى را طلب مىکند و حق تعالى، در جواب مىفرماید: اگر هستى خود را ترک کنى، مرا خواهى یافت و حجاب راه تو، هستى تو است.
۱۲٫ به حکم «موتوا قبل ان تموتوا»، انسان تا از هستى خود نگذرد، هیچوقت به مقام وصل حضرت حقّ نائل نمىشود.
۱۳٫ انسان داراى قیامت انفسى صغرى، وسطى، کبرى و عظمى مىباشد و در قیامت عظمى، هستى انسان در تجلیات جمال حق محو شده و بالاخره وصال صورت مىگیرد.
۱۴٫ در بهشت و دوزخ، نتایج اعمال و اخلاق هر انسانى تجسم پیدا مىکند.
۱۵٫ ترقى انسان در طور مراتب نفس به طریق تنزل است.
۱۶٫ میان آفاق و انفس مطابقت وجود دارد و انسان، در سایهى معرفت نفس مىتواند به مراتب سهگانه وجودى خود نائل گردد.
۱۷٫ مخالفت نفس، بهترین طاعت به شمار مىرود؛ ازاینروست که جهاد با نفس جهاد اکبر نامیده شده است.
۱۸٫ دل و حقیقت انسان، مظهر علم الهى و به مثابهى لوح محفوظ است.
۱۹٫ انسانیت انسان و کمال او، به دل است و نظرگاه حق غیر دل نیست.
۲۰٫ کسى که معلم او حق تعالى باشد، از علم علماء و تعالیم آنها مستغنى است.
۲۱٫ بر اساس حدیث قدسى، هر کس ذرّهاى از محبّت دنیا در دلش باشد، حلاوت مناجات از او گرفته مىشود و به غفلت و خدافراموشى مبتلا مىشود.
۲٫ همهى افعال به تقدیر الهى است و صوفیان همواره اسرار الهى را مکتوم مىداشتند.
۲۳٫ زاد و توشه رهروان الهى، صدق و اخلاص است.
۲۴٫ معصیتى که انسان را به عذر درآورد، بهتر از طاعتى است که او را به عجب درآورد.
۲۵٫ عشق، از هستى خود وارستن و به مقام سرمدى پیوستن است و در این میان گفتوگوى عشق و عقل جالب توجّه است.
۲۶٫ خداوند متعال غیر از شرک، همهى گناهان را مىبخشد.
۲۷٫ اهل عرفان داراى مراتب محو، صحو، فرق، جمع و جمع الجمع مىباشند و در این میان، مقام جمع الجمع از بقیّه مراتب بالاتر است و مرتبهاى فوق آن متصور نیست.
۲۸٫ شخصى از پیر بسطام سؤال مىکند که راه بهسوى حضرت ذو الجلال چیست؟ بایزید در جواب مىگوید: وقتى تو از میان برخیزى و هستى خود را نیست کنى، آن وقت حقّ آشکار مىگردد.
۲۹٫ اسیرى، شرح مسافرت خود را از لاهیجان و انگیزهى آن و سپس توقف در رى و رسیدن به خدمت سیدمحمد نوربخش را در خلال مثنوى با بیانى مؤثّر و شیوا مىآورد.
۳۰٫ ممات صالحان چهار نوع است: ابیض، اسود، اخضر و احمر.
۳۱٫ اعمالى که بدون اخلاص انجام مىگیرد، شرک است و موجب قرب انسان به حق تعالى نمىگردد.
۳۲٫ هر عملى که انسان در نشئه شهادت انجام مىدهد، در نشئه آخرت به خود وى برمىگردد و نیکى بر خلایق موجب رضاى خالق است.
۳۳٫ اسیرى، در خاتمهى مثنوى، به مسئله وحدت وجود اشاره مىکند.
دیدگاهی دارید؟