توضیحات
به وقت بهشت
کتاب به وقت بهشت اثر نرگس جورابچیان، روایت زندگی دختری به نام ترلان است که در آغاز زندگی زناشویی خود دچار وضعیتی جدید میشود و همین امر بر کل زندگیاش تاثیر میگذارد.
رمان به وقت بهشت دارای چهار فصل است که هر کدام نام یکی از فصلهای طبیعت را با خود گرفته است. اولین بخش کتاب با روایتی خواندنی آغاز میشود. راوی یا همان شخصیت اصلی داستان (ترلان)، از روزی میگوید که قرار است به این دنیا بیاید! او تنها نیست. ۳ نفر هستند. اولی بیمعطلی به دنیا میآید. دومی از آمدن منصرف میشود و سومی که او باشد نمیخواهد از پناه و آغوش خدا دور شود. خدا به او میگوید در تو رازی پنهان کردم. رازی که فاش نمیشود و او تا ۷ سالگی خواب خدا را میبیند.
جهانی که ترلان با بخش اول این اثر میآفریند، این مطلب را برایمان روشن میکند که بناست وارد شویم به دنیایی لطیف با نگاهی خاص و ظریفبین، شاید یک ایده آلیسم بکرِ زنانه. جدا از سطرهای ابتدایی، در ادامه هم خیلی خوب و آرام با این نگاه و دنیایی که آفریده، همراه میشویم و خو میگیریم. نگاهی که پیش از هرچیز حکایت از اصالت شخصیت و ذهنیت ترلان دارد.
دیدگاهی دارید؟