توضیحات
ناطور دشت
کتاب صوتی ناطور دشت اثر بینظیر داستاننویس برجسته دنیا جی. دی. سلینجر، روایتگر بیگانگی جوانی به نام «هولدن کالفیلد» با دنیای پیرامونش است. این اثر ادبی، شاخصترین کتاب ادبیات آمریکا و جهان محسوب میشود، به بیش از سی و پنج زبان ترجمه شده است و از جمله کتابهایی است که در فهرست ۱۰۰ کتابی که باید پیش از مرگ خواند، آمده است.
سلینجر (J. D. Salinger) این کتاب را در سال ۱۹۴۵ برای بزرگسالان به رشته تحریر در آورد اما به دلیل این که شخصیت اصلی داستان نوجوانی شانزده ساله است مورد توجه بسیاری از نوجوانان نیز قرار گرفت. همچنین این کتاب در سایت معروف گودریدز در کل با رای بیش از دو میلیون نفر نمره ۳/۸ از ۵ نمره را به خود اختصاص داد و مجله گاردین نیز این رمان را جز صد رمان برتر قرار داده است. سلینجر در این کتاب به زیبایی آدمهای تنها و تنهایی را به تصویر کشیده و به کالبدشکافی آن میپردازد.
شخصیت اصلی کتاب صوتی ناطور دشت (Catcher in the rye) پسر نوجوان هفده سالهی طغیانگری است که در جدالی درونی به سر میبرد، احساس تنهایی غریبی میکند و در مرزِ عبور از نوجوانی به جوانی با ملال و افسردگی دستوپنجه نرم میکند. هولدن از آن دست نوجوانهاییست که از قید و بندهای رایج اجتماعی میگریزد و با سرکشی، به هر بهانه، نارضایتی خود را از مناسبات و هنجارهای اجتماعی ابراز میکند. تنها معصومیتِ کودکان است که قلبش را گرم میکند و دوستشان دارد. از آن روی است که با فیبی، خواهر کوچکش، رابطه عمیقی دارد و گویا نجاتبخش او از سرنوشتهای تاریک است.
این کتاب تنها روایت سه روز از زندگی هولدن نوجوان شانزده سالهای را بیان میکند که در یک مرکز درمانی بستری است. این نوجوان که «هولدن کالفیلد» نام دارد تصمیم میگیرد ماجرای خود را قبل از آمدن به این مرکز درمانی، برای کسی تعریف کند، که همین موضوع بنمایه شکلگیری این رمان میشود.
هولدن پسری پراحساس، باهوش، بامعلومات و مهربان است. پسری که عاشق بچهها و سادگی آنهاست و از وارد شدن هر چیز نادرست و زشتی به زندگی آنها ناراحت میشود. پسری که استعداد زیادی دارد بیهودگی انسانهای اطراف و پوچ بودن روح آنها را درک میکند اما خود نیز در بیهدفی دیگری درگیر است.
ناطور دشت، گرچه گاهی تلخ است اما به سادگی خصوصیات آدمهایی را بیان میکند که ظاهرا خوب و منطقی هستند اما در واقع به بیماری خودبینی و غرور کاذبِ کامل بودن مبتلا هستند بدون آنکه خبر داشته باشند و حکایت جوانهای جستجوگری است که به دنبال مفهوم واقعی زندگی و زنده بودن میروند. گاهی موفق. گاهی ناموفق. در هر صورت، همرنگ جماعت نمیشوند حتی اگر به قیمت خوبی برایشان تمام نشود.
ناطور دشت منعکس کنندهی از خودبیگانگی در دنیای بیرحم است و جامعه مدرن غرب را به باد انتقاد میگیرد. هولدن نماد هر جوانی است که برای پرورش یافتن و زندگی کردن مطابق قوانین جامعه احساس فشار میکند و اینکه مجبور است ارتباطات انسانی با ارزشش را کنار بگذارد و خواستههای شخصی خود را با عرف جامعه تطبیق دهد. در این کتاب مفاهیم پیچیدهای همچون هویت، تعلق، از دست دادن، ارتباط و بیگانگی مطرح میشوند.
دیدگاهی دارید؟