0

 

اعترافات غلامان (صوتی)


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

اعترافات غلامان

این کتاب گویا با نثری گیرا و جذاب، روایتگر دوران ولایتعهدی «امام رضا(ع)» و اعتراف‌های سی غلام سیاه «مأمون» در شهر مرو است. غلامان آنچه را که در سال‌های ولایتعهدی امام بر آن حضرت گذشته است، بازگو می‌کنند و خود را در پیشگاه داوری مخاطبان قرار می‌دهند که: « آیا برای غلامان هم روز جزایی هست یا نه؟» از نظر مضمون، محتوای اثر مبتنی‌بر حقایق تاریخی مسلم است و در آن به بسیاری از شبهه‌های مربوط به چرایی و چگونگی پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا (ع) و قصد مأمون از این کار، به شکلی هنرمندانه، پاسخ داده می‌شود.

تعدادی از غلامان دربار «مأمون» ماجراهایی را که در ارتباط با «امام رضا(ع)» به چشم خویش دیده‌اند، روایت می‌کنند. آنها همراه فرستاده خلیفه مأمور می‌شوند به مدینه بروند و امام را راضی کنند تا به نزد مأمون بیاید و ولایتعهدی او را بپذیرد.

«رجاءِ بن ابی ضحاک» دستور داشت هرطور شده «امام رضا (ع)» را راضی کند و نزد «مأمون» ببرد. مأمون قصد داشت امام را ولیعهد خود کند. گرچه امام به فرستاده قبلی خلیفه پاسخ منفی داده بود، این بار آنها موفق شدند امام را راضی به رفتن کنند. مردمان بیشماری برای دیدن امامشان، پس از ورود ایشان به دروازه نیشابور، سر از پا نمی‌شناختند. آنها می‌خواستند با شنیدن کلامی از دهان مبارک امام(ع) به آرزویشان برسند.
اگرچه کجاوه امام در محاصره غلامان بود، اما ایشان پرده را کنار زدند و با مردم سخن گفتند و جان کلامشان این بود که: «رسول خدا (ص) گفت که کلمه لا اله الا الله، دژ من است. قلعه‌ای است که هرکس وارد آن شود، در امان خواهد بود. البته این شرایطی دارد و یکی از آن شرایط منم».
پس از ورود امام رضا(ع) به دربار مأمون، «فضل بن سهل» سخنانی درباره چگونگی انتخاب امام برای ولیعهدی مأمون، بیان کرد. آنگاه خود مأمون هم سخنانی گفت و سپس امام رضا (ع) سخنانی فرمودند که بسیار مختصر، اما پر از معنی، بود. حاضران حیرت‌زده در جای خود ماندند و افسوس خوردند که چرا امام سخن بیشتری نگفت، در این هنگام ….

توضیحات تکمیلی

نویسنده

حمیدرضا شاه آبادی

گوینده

بهروز رضوی
ترجمه / اقتباس شنیداری
محمدباقر رضایی

حجم (مگ)

38

مدت زمان (دقیقه)

115

دیدگاهی دارید؟