توضیحات
کریسمس در خانه خواهم بود
.
«لوک ریلی»، مالک مؤسسه کفنودفن ریلی، هنگامی از عیادت همسرش برمیگشت، همراه با رانندهاش (رزیتا) توسط دو نفر ربوده شدند.
ربایندگان «پیت» و «سی بی گودلو» هستند که ظاهراً هرکدام با انگیزه شخصی خود این نقشه را عملی کردهاند. ازطرفی نورا ریلی، نویسنده مشهور داستانهای پلیسی، به علت شکستگی پاهایش در بیمارستان بستری است. او و دخترش، بی خبر از آنچه بر سر لوک و رزیتا رفته، تلاش دارند با مسئله ی بیماری نورا کنار بیایند.
ربایندگان در تماسی که با دختر لوک دارند از او میخواهند برای آزادی پدرش مبلغ یک میلیون دلار تهیه کند و در ساعت شش عصر روز بعد به آنها تحویل بدهد. آنها تأکید دارند که پلیس نباید از این ماجرا باخبر شود، اما «فِرِد تورز»، همسایه رزیتا، که مسئولیت نگهداری فرزندان رزیتا را تا بازگشت او برعهده گرفته، بعد از تماس تلفنی با دختر لوک درباره این موضوع تردید میکند.
او از همکار خود، سروان «جک نورتون» میخواهد تا برای یافتن رزیتا اقدام کند، و به این ترتیب برخلاف میل ریگان، پلیس وارد این ماجرا میشود….
ریگان ریلی، کاراگاه جوانی است که مادرش یکی از نویسندگان معروف کتاب های پلیسی است.
ریگان سه روز قبل از کریسمس، در مطب دندان پزشکی با کاراگاه تازه کاری به نام الویرا آشنا میشود، در این بین با تلفن به ریگان خبر داده میشود که پدرش به همراه راننده اش به گروگان گرفته شده.
ریگان در شرایط دشواری قرار گرفته از یک طرف مادرش که نویسنده مشهور و موفق داستان های پلیسی است یک روز قبل در اثر شکستگی پا در بیمارستان بستری شده و از طرف دیگر باید با گروگانگیرها قبل از پایان مهلت مذاکره کند…
دیدگاهی دارید؟