0

 

وداع، گُل ساری! گل زرد من! (صوتی)


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

وداع، گُل ساری! گل زرد من!

«‌چنگیز آیتماتوف» با بهره‌گیری از عناصر واقعی زندگی (به سبک دیگر نویسندگان روس) و تلفیق آن با تخیل، در قالب نمادهای شاعرانه برگرفته از زادبوم خود، به بیان مشکلات دوره تاریخی جامعه شوروی می‌پردازد. این رمان در رابطه با فردی روستایی است که با اسبش رابطه‌ای صمیمانه دارد. فضای این رمان حول رابطه دوستانه و به نوعی عاشقانه یک انسان و حیوان شکل می‌گیرد. امیدواریم از شنیدن این داستان زیبا لذت ببرید.

«تانابای» با اسب خود در راه دهکده «آئول»، به سوی قرارگاه دشت «گلسائو» می‌رفت. در گیرودار این مصیبت و غرق در تخیلات با غمی جانکاه از پیری اسبش که روزی گل درخشان منطقه ایلخی آئول بود، گذشته‌های دور و دوران میانسالی‌اش را به یاد می‌آورد.

«تانابای باکاسوف» از آهنگری دست کشید و آماده اداره «ایلخی بزرگ» شد. «تورگوی پیر»، پست خود را به او تحویل داد و تانابای سرمست از عشق رام کردن کره اسب زیبا، «گل ساری»، دنیای مشقت و کار را پذیرفت.
در شب‌های اول، گرگ‌های گرسنه به ایلخی حمله کردند و تانابای با تفنگ خود سه گرگ مهاجم را کشت و با کمک دستیارش، اسب رم کرده را به حصار باز گرداند. بزرگ‌ترین موفقیت او رام کردن گل ساری سرکش در آن شب بود که با یک تکه نمک به دام تانابای افتاد.
او در اوج شادی خوابید و در خواب زنی آشنا را دید که او را به مسابقه بزرگ مردم دعوت می‌کرد. دیدن این خواب شیرین او را دوچندان امیدوار کرد. چون از خواب بیدار شد، زن مهربانش، «جایدار» به او خبر داد که فرستاده‌ای خبر آورد که به زودی حزب، محاکمه «کولاک‌ها» یا همان اربابان و فئودال‌های قدیمی را که از مال مردم ثروتمند شده‌اند، آغاز می‌کند. برادر تانابای «قلی بای» هم جزو آنهاست. دستور رسید که تانابای هم برای اظهار نظر شرکت کند. تانابای از شنیدن این خبر به خاطر احساس مسئولیتی که در قبال مردم فقیر حس می‌کرد و به خاطر اجرای عدالت، خود را آماده شرکت در جلسه حزبی در «الکساندروفکا»، مرکز شهرستان کرد.

* «چنگیز آیتماتوف» در ۱۲ دسامبر سال ۱۹۲۸ در قرقیزستان به دنیا آمد. مادرش هنرپیشه تئاتر بود و پدرش بر اثر مخالفت با سیاست‌های استالینی کشته شد. آیتماتوف بین سال‌های ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۳ در آموزشگاه دامپزشکی و دانشکده کشاورزی تحصیل کرد. در سال ۱۹۵۲ نخستین داستان‌های کوتاه او «روزنامه نگار»، «هاشم» و «راه ما ادامه دارد» منتشر شدند. اما آنچه آیتماتوف را به عنوان نویسنده در جامعه آن روز شوروی معرفی کرد، داستان بلند «جمیله» بود که در سال ۱۹۵۸ منتشر شد و از این به بعد نام ادیب قرقیزی در محافل ادبی و فرهنگی مسکو مطرح شد. آیتماتوف در سال‌های بعد چندین اثر جدی، «الوداع گل ساری»، «معلم نخستین»، «درناهای بر محل»، «نهالک روسری قرمز من»، «رو در رو»، «زمین مادران»، «کشتی سفید»، «روزی طولانی‌تر از یک قرن»، «تورا کاساندرو»، «وقتی کوه‌ها فرو می‌ریزند» و … را نوشت که این آثار به طور وسیع در میان خوانندگان محبوبیت و شهرت فراوانی برای نویسنده به ارمغان آورد و به زبان‌های گوناگون ترجمه شدند.
در سال ۲۰۰۸ در قرقیزستان، به مناسبت هشتادمین سالگرد تولد او، سال آیتماتوف اعلام شد که نویسنده سرشناس در همان سال دار فانی را بدرود گفت.

*این رمان در ایران، توسط نشر نیلوفر در سال هزار و سیصد و شصت و یک و با ترجمه حبیب فروغیان، به بازار آمد.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

چنگیز آیتماتوف

عوامل

کارگردان
جواد پیشگر
ترجمه / اقتباس شنیداری
غلامرضا كاووسی
تهیه‌کننده رادیویی
محمد مهاجر
سردبیر رادیویی
مهدی شرفی
افكتور
محمدرضا قبادی فر
صدابردار
پیروز صدرایی

گویندگان

میكائیل شهرستانی , مهدی طهماسبی , علی عمرانی , مهین نثری , عباس وفایی , ركسانا عیوض زاده , نگین خواجه نصیر , حمید یزدانی , شهین علیزاده , مظفر مقدم , صدیقه كیانفر , هنگامه محمودی , مهدی نمینی مقدم , شمسی صادقی , سهیلا تیلاوی , محمد عمرانی , رضا عمرانی , احمد ایرانی خواه , نوشین حسن زاده , احمد گنجی , مهرخ افضلی , محمد رضاعلی , علی زرینی , عبدالعلی كمالی , سینا نیكوكار , علی تاجمیر , مجید حمزه

حجم (مگ)

49

مدت زمان (دقیقه)

135

دیدگاهی دارید؟