توضیحات
فی حقیقه العشق
این کتاب نگاهی است به زندگی شیخ شهابالدین سهروردی. داستان از کودکی یحیی آغاز می شود. او پسری خردسال است که روزی گروهی کودک را میبیند که به مکتبخانه میروند و کنجکاو میشود و دنبال آنها میرود، اما آنها را گم میکند….
یحیی با اصرار به پدرش و به قصد علم آموزی، به شهر مراغه نزد استاد مجدالدین میرود؛ بعد از چند ماه یحیی رسالهای را به استاد خود نشان میدهد و استاد با دیدن نظرهای او، به شاگرد نوجوان خود میگوید دیگر چیزی برای آموختن به او ندارد و برای علم آموزی باید نزد استادان دیگری برود.
یحیی عازم اصفهان میشود و در آنجا شیخ ظهیرالدین فارسی، از بزرگان علم منطق و فلسفه، او را به شاگردی میپذیرد. بعد از مدتی، یحیی بهترین شاگرد استاد ظهیرالدین میشود و لقب «شیخ شهاب الدین» را از استاد میگیرد و در همین زمان برخی از رسالههای خود را مینویسد، اما استاد نگران آرا و نظرهای شیخ جوان است.
یحیی کمکم درمییابد که علم محض او را راضی نمیکند و برای تجربه آشنایی با مردمان سرزمینهای دیگر عازم سفر میشود. وی همواره به نظرهای دانشمندان پیش از خود نیز ایرادهایی وارد میدانست؛ همین مسئله در شهرهایی از جمله دمشق، رم و دیاربکر برای او دردسر فراهم میکند و به سبب درگیری او با اهل علم در آن شهرها، بازهم مجبور به سفر میشود.
*نام این کتاب از رساله ای با نام «رساله فی حقیقه العشق یا مونس العشاق» اثر حکیم و عارف بزرگ قرن ششم، شیخ شهابالدین ابوالفتوح یحیی ابن حبش ابن امیرک سهروردی (۵۴۹ – ۵۸۷ قمری) اقتباس شده است. رساله فی حقیقه العشق سهروردی بیشتر متمایل به بحث عرفانی درباره فردیت عشق است، وانگهی آنچه شاخص این رساله است هویت و فردیت بخشیدن به مفاهیم انتزاعی است که از خصایص شیخ اشراق است.
دیدگاهی دارید؟