توضیحات
کاروان زیارتی
در منطقه گنداب همدان که امروز جزء شهر شده ، مردى بود شرور ، و دایم الخمر به نام على گندابى او در عین اینکه توجهى به واقعیات دینى نداشت و سر و کارش با اهل فسق و فجور بود، ولى برقى از بعضى از مسایل اخلاقى در وجودش درخشش داشت.
علی گند آبی شخصی که آوازه خوبی در شهر ندارد به قصد زیارت امام حسین (ع) می خواهد همراه کاروان زیارتی سلیم به کربلا برود اما دیگر زائران با آمدن علی گندابی مخالفت می کنند تا آنکه مولا حسن پیری فرزانه آنها را از این کار منع کرده و می گوید چون علی گند آبی قصد زیارت مولا یش را دارد نباید کسی با آن مخالفت کند.
علی همراه کاروان عازم سفر می شود اما دست تقدیر اورا با زنی بنام حنانه آشنا می کند که صاحب کاروان تجاری بزرگی هست و این سر آغاز زندگی تازه ای برای علی گندابی است.
دیدگاهی دارید؟