توضیحات
بهار عمر
شمارگان پنجم از مجموعهی حاضر، دنبالهی داستان «گلهایی که در جهنم میروید» و اظهارت خود نویسنده است. شخصیتهای داستان تغییر نمیکنند.
آغازگر این کتاب نیز، دستنوشتههای نویسنده خطابیه معشوقهاش «ژینت»، است و یادآوری ایام خوشی که با او در دیار فرنگ داشته است. پس از آن به مقایسهی جوانان در کشورهای پیشرفته و جهان سوم میپردازد.
همچنین به راهنمایی آقای جلیلی، دوست روشنفکر پدرش، برای اولینبار اقدام به چاپ روزنامهی دیواری میکند و خود با قلم نقاد خویش، نوشتههای خام دوران نوجوانیش را زیر سوال میبرد که نشات گرفته از نیازها و احساسات سرکوب شدهی آن سنین بود. نیز، اشغال شهر زادگاه نویسنده توسط قزاقان روس و دستگیری و ترور آقای جلیلی توسط ژاندارمها یکی دیگر از وقایع داستان است.
بخش بعدی کتاب، پس از توصیف خاطرههای سراسر اندوه نویسنده به خاطرات عید نوروز و چهارشنبهسوری اختصاص دارد. در واقع وی میخواهد با یادآوری خاطرات جشن نوروز خویش، بهار عمر و جوانی خود را بهار عمر جوانان اروپایی مقایسه کند. مرگ پدر که نویسنده او را تنها امید و پشتوانهی آرامش خویش میدانست، پایانبخش کتاب است.
دیدگاهی دارید؟