توضیحات
دو گام تا رهایی
اگر عزیزترین شخص زندگیات به دلیل بدهی دیه (که از مهمترین بحثها در فقه و حقوق اسلامی است) در زندان باشد و دلتنگش باشی، دیگر انتظار برایت معنا ندارد. دنبال یک نگاه، یک واژه و یا حتی یک پنجره فولاد میگردی که دخیل ببندی تا گره از کارت باز شود. گاهی دنیا به آدمی سخت میگیرد و هیچ چارهای ندارد. دستت از همه جا کوتاه است. شاید کسی باشد که دستت را بگیرد. پیشنهاد میکنیم این داستان را گوش دهید تا گرههای زندگی را به دست خودش حل کنیم.
مصطفی، پسر معصومه خانم، دراثر تصادف دو نفر را کشته است. مادرش در تلاش است تا بتواند پسرش ر ا از زندان آزاد کند.
مصطفی به علت تصادفی که منجر به مرگ اشخاص مصدوم شده، در زندان است. مادرش، معصومه، توانگری مالی برای پرداخت دیه ندارد.
او یک روز متوجه میشود که یکی از همسایههای محل دارد به کربلا میرود؛ پس تصمیم میگیرد که نذر کند برای آزادی پسرش، به عتبات عالیات برود و به امامحسین (ع) و نیز به امام موسی کاظم (ع) توسل کند.
دیدگاهی دارید؟