توضیحات
اتوبیوگرافی آلیس بی. تکلاس
گرترود استاین نویسنده، شاعرو نظریهپرداز هنر مدرن در سال ۱۸۷۴ در ایالت پنسیلوانیا آمریکا به دنیا آمد. او در سال ۱۹۰۳ همراه با برادرش به پاریس سفر کرد و تا زمان مرگش در سال ۱۹۴۶ تنها یکبار (در سال ۱۹۳۴ )آنهم برای ایراد سخنرانی دردانشگاههای آمریکا به وطنش بازگشت.
استاین خود در اینباره گفته “آمریکا وطن من است و پاریس خانه من و همین است که هست.”
پاریس در آن سالها برای نویسندهای جوان و تازه کار شهر جذابی بود و بسیاری از هنرمندان آمریکا و حتی اروپا مثل همینگوی، فیتزجرالد، پیکاسو، ماتیز و… همچون گرترود استاین این شهر را برای زندگی انتخاب کرده بودند. “استاین” خود در این باره میگوید “پاریس مکانی مناسب احوال آن دسته از ما بود که قرار بود هنر و ادبیات قرن بیستم را خلق کنیم و این کاملا طبیعیست.”
استاین در طول حیات خود به نگارش آثار متفاوتی در گونه های مختلف ادبی از رمان و داستان گرفته تا شعر و نمایش نامه دست زد.
جرج اسمیت منتقد برجسته آمریکایی گرترود استاین را به نام معمار نثر و ادبیات داستانی مدرن آمریکا می خواند و او را مهمترین شخصیت ادبی قرن بیستم آمریکا میداند، اما تاثیر استاین به ادبیات داستانی خلاصه نمیشود و او پس از سرودن مجموعه شعر”این یک گل سرخ” است بر شعر مدرن آمریکا نیز تاثیر میگذارد. تاثیر او بهخصوص بر شعر “شاعران زبان” غیر قابل انکار است. اما بسیاری از منتقدان مهمترین اثر غیر داستانی او را “اتوبیوگرافی آلیس بی. تکلاس” میدانند که در سال ۱۹۳۲ منتشر شد و رکورد خوانندگان گرترود استاین را تا آن موقع زد و جزو پرفروشترین کتابهای سال قرار گرفت. اما استاین در این کتاب هم که به قول منتقدان اتوبیوگرافیای “دقیق و موشکافانه” است رد پای خود را به جا گذاشته و با این فرم جا افتاده نیز بازی میکند و قوانین آن را به پرسش میکشد.
استاین این کتاب را از دیدگاه دوست قدیمی خود یعنی آلیس بی. تکلاس روایت میکند. رابطه آنها تا زمان انتشار کتاب بیست و چند ساله بود و تا زمان مرگ استاین نیزادامه داشت. با سپردن رشته روایت به دست آلیس استاین به نیابت از او این اثر را مینویسد. با این انتخاب استاین به نوعی “اتوبیوگرافی” را با ادبیات داستانی تلفیق میکند، اما جدای از تحسین منتقدان و نوآوریهایی که استاین در این کتاب انجام داده ، دلایل دیگری نیز وجود دارد که جذابیتهای این کتاب را جدا از ارزش ادبی آن چند برابر میکند و این کتاب را به سندی تاریخی و پر جزئیات از هنر قرن بیستم در سالهای طلایی “پاریس” به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا تبدیل میکند.
دیدگاهی دارید؟