توضیحات
قصه جزیره: آب خوردن مورچه (جلد ۲)
«آب خوردن مورچه» دومین کتاب از سهگانه جدید یاشار کمال با عنوان «قصهجزیره» است. نخستین کتاب از این سهگانه پیشتر تحت عنوان «بنگر فرات خون است» منتشر شده بود.
کتاب دوم روایتگر فاجعهای است که میلیونها انسان را از سرزمین شان میراند و اکنون این انسانهای رانده شده در تلاشند تا خود و هویتشان را باز یابند. آنها میخواهند سرزمین بیگانه را به جبر زمانه وطن سازند.
یاشار کمال نویسندهای است که فضای داستانهایش اکثراً در روستاهای کشورش رخ میدهد اما روستایینویسی او برای خواننده کتاب از هر ملیتی که باشد قابل درک است. نگاه او همیشه رئالیستی است اما این دلیلی نیست که به سراغ مکتبهای دیگر نرود.
در بخشی از داستان میخوانیم: «ارتش از هم پاشید، نود هزار سرباز روی برفها ماندند. جمیل دامپزشک تسلیم روسها شد. گلوله به پای راستش خورده بود و پایش مثل کنده درخت ورم کرده بود. در کارس یک سرگرد دکتر روس عملش کرد. اگر چند روز دیر میکرد، پایش را قطع میکردند.
حالش خوب شد، اما پایش لنگ ماند. جمیل، ستوان یکم دامپزشک، به این هم شکر کرد. در اسارت راهی یافت و گریخت، در مرتع کوه به کوچنشینهای کرد برخورد، پوست و استخوان بود، کوچنشینهای کرد یازده روز از او مراقبت کردند، دامپزشک به خود آمد. کوچنشینها اسبهای زیبایی داشتند و مردمان بسیار سالمی بودند.»
دیدگاهی دارید؟