توضیحات
مرگ در ونیز
مرگ در ونیز (به آلمانی: Der Tod in Venedig) رمان کوتاهی از توماس مان، نویسندهٔ اهل آلمان است. مان این کتاب را پس از دیداری که در ۱۹۱۱ از ونیز داشت در ۱۹۱۲ منتشر کرد.
شخصیت اصلی کتاب نویسندهای است که دیگر توانایی نوشتن ندارد و به ونیز میرود. در آنجا عاشق پسر جوانی میشود و با آن که هرگز این دو باهم گفتگویی نمیکنند اما این عشق نویسنده را به حال دیگری از رهایی و اعتلای روحی میرساند.
با همهگیری وبا در ونیز نویسنده نیز بیمار میشود. لوکینو ویسکونتی در ۱۹۷۱ فیلمی بر پایه این رمان ساخت که شخصیت اصلی در آن به جای نویسنده٬ آهنگساز است. این داستان کوتاه ولی فشرده، که مانند موزائیک ساخته شده و سبکی پر از صناعات بدیعی در آن به کار رفته است، بار دیگر نشاندهنده گرایش نویسنده است به زیباپرستی هوسآمیز و تلطیف شده، توأم با وجدانی اخلاقی که از کوچکترین انحطاط و تدنّی میهراسد، تا جایی که شدیداً به هنرمند میتازد، نهتنها به هستیاش بلکه حتی به بازی معصومانهاش با ظواهر امور.
البته فضای ونیز به این وفور جلال و تجمل میدان میدهد. با این همه،مرگ در ونیز توماس مان، پس از ونیز مجللتر بارس و دانونتسیو ، شاید خالی از بداعت و ابتکار میبود؛ ولی توماس مان، برخلاف آن دو نویسنده، یک عنصر غیرمتعارف به آن افزوده است و آن خدایان یونانی است.
این خدایان در کنار دریا بر آشنباخ رخ مینمایند و ناگهان در این داستان که حال و هوایی افلاطونی دارد وارد میشوند و سرانجام دیونوسوس است که سرنوشت آشنباخ را تعیین میکند. مشابهت میان ونیز و بیزانس بارها گفته شده بود، ولی مقایسه آن با آتن از نوآوریهای واقعی توماس مان است.
دیدگاهی دارید؟