توضیحات
مکتب دیکتاتورها
مکتب دیکتاتورها (به ایتالیایی: La scuola dei dittatori) عنوان ترجمهای از کتاب اینیاتسیو سیلونه است. سیلونه این کتاب را در سال ۱۹۳۸ نوشت. برگردان این کتاب به فارسی به دست مهدی سحابی انجام شدهاست.
درباره کتاب
مکتب دیکتاتورها همزمان با نان و شراب نوشته شدهاست و همانند آن، نخستین بار به زبان آلمانی در زوریخ انتشار یافت. این کتاب ۲۴ سال بعد، یعنی در سال ۱۹۶۲، برای اولین بار به زبان ایتالیائی در این کشور منتشر شد و مانند آثار پیشین سیلونه به دست خودش مورد تجدید نظر کلی قرار گرفت. ترجمهٔ فارسی از متن نهایی کتاب، که در سال ۱۹۷۹ چاپ شد، انجام گرفتهاست.
کتاب داستان دو آمریکایی مشکوک و عجیب را تعریف میکند که برای یادگیری رموز دیکتاتور شدن به اروپا سفر کردهاند.
این اثر، مجموعه چهارده گفتگو از اینیاتسیو سیلونه ( نام مستعار: سکوندو ترانکویلی) نویسنده ایتالیایی است که در ۱۹۳۸ انتشار یافته است. در ۱۹۳۹، دو امریکایی، به منظور بررسی علمی درباره دیکتاتورها، به اروپا میآیند تا رژیمی خودکامه را در ایالات متحد امریکا مستقر کنند. آن دو، آقای دابل و، خواهان دیکتاتوری در کشور خود، و مشاور عقیدتی او، پرفسور پیکاپ، نام دارند.
در حین توقف در شهر زوریخ، با یک پناهنده سیاسی و ضد فاشیست ایتالیایی برخورد میکنند که به تومازو لاابالی معروف است. تجربه این شخص به نظرشان جالب میآید، و هر سه روزها درباره هنر سیاست به بحث مینشینند.
این چنین است که موضوع چندین گفتگو عبارت خواهد بود از: «درباره سیاستمداری سنتی و ضعفهای آن در دوران تمدن تودهها»، «درباره پارهای اوضاع که در زمان ما راه را برای تمایلات خودکامه مساعد میسازند»، «طرحی از یک کودتا در پی انقلابی شکست خورده» ، «اگرچه تعداد نامزدهای انتخاباتی کثیر، تعداد برگزیدگان اندک»، «درباره تهوع رسالت خودکامگی و حسرت بر گذشته زندگی شخصی»، «درباره خطرات توطئهها و شورشهایی که بدون کمک پلیس و ارتش پا بگیرند».
خواننده، از خلال تجزیه و تحلیلهایی که عمدتاً درباره موقعیت روسیه، ایتالیا و آلمان بنا شدهاند، از نظریات بسیار شخصی سیلونه آگاه میشود. میدانیم که او یکی از بانیان نهضت کمونیستی در ایتالیا بود،و این نهضت را هنگام دیکتاتوری فاشیتها نیز رهبری کرد.
در زمان استالین، پس از کناره گیری از حزب، خود را «سوسیالیست بدون حزب و مسیحی بدون کلیسا» مینامید. سیلونه، از خلال گفتگوها و بحثهای این اثر، یک موضوع سیاسی و تاریخی را ظاهر میسازد که هم تکنیک کودتا را با هدفهای خودکامگی نمایان میسازد، هم هنر بازی دوجانبه و خطر باور داشتن دروغهای خود، و هم تکنیک مدرن القای افکار به تودهها.
دیدگاهی دارید؟