توضیحات
منظره پریده رنگ تپه ها
رمان «منظر پریدهرنگ تپهها» ماجرایی خانوادگی است که در آن زنی ژاپنی ـ مقیم انگلیس؛ خاطراتش را از دوران جوانی باز میگوید و در قالب آن به روابط پیچیده خود با خانواده و همسایگان اشارت میکند. این رمان روایتی از تقابل سنت و تجدد در جامعهای در مرحله گذار را ارایه میدهد و اولین رمان ایشیگورو نویسنده مشهور ژاپنی ست. آدم ها در«منظر پریده رنگ تپه ها» هر لحظه آماده مرگ اند. اگر نه هر لحظه، اما خاطره مرگ، در ذهن و زندگی شان پایدار مانده است. آن قدر که نمی توان انکارش کرد، از یادش برد و یا نادیده گرفتش. مرگ در این رمان چیز دم دستی است که همیشه بوده و حالا هم باید باشد.
ماریکو از زنی صحبت می کند که همیشه او را می بیند. مادرش و اوتسوکو (زن همسایه) که به آنها توجه بسیاری دارد، خیلی نگران وضع او هستند.
سال ها از جنگ در ژاپن گذشته است. شهر ناگازاکی در حال بازسازی است. خانواده جیرو در یکی از خانه های تازه ساز در حاشیه شهر با زحمت بسیار زندگی را سپری می کنند.
پدر جیرو برای مدتی پیش آنها آمده است. او به شدت به فرهنگ گذشته ژاپن پایبند است و از مقاله ای کمونیستی که دوستِ پسرش در مجله چاپ کرده به شدت گله مند است.
اوتسوکو و جیرو دخترشان را به تازگی از دست داده اند و از رفتار غرب زده دختر دیگرشان که در اروپا زندگی می کند، نگراناند.
ماریکو، دختر ۱۰ساله ای که در نزدیکی شان با مادرش در کلبه ای محقر زندگی می کند، همیشه از زنی حرف می زند که او را می بیند و این سبب نگرانی اوتسوکو شده است. اوتسوکو تلاش می کند که با مادر ماریکو دوست شود و او را از رفتن به آمریکا منصرف کند.
مادر ماریکو اعتراف می کند که دخترش در کودکی شاهد حادثه ای بوده و تصورات عجیبش حاصل حوادث کودکی اش است و او تنها به خاطر خوشبختی دخترش است که می خواهد با مردی که به او علاقمند است، به آمریکا مهاجرت کند.
روز موعود فرامی رسد، اما آن مرد هرگز نمی آید…
دیدگاهی دارید؟