توضیحات
کتاب صوتی اناربانو و پسرهایش
«انار بانو و پسرهایش» داستان کوتاهی نوشته گلی ترقی (-۱۳۱۸)، نویسنده معاصر ایرانی است.
ژولیا کریستوا، نظریهپرداز پساساختارگرای معاصر، ادراکی عمیق از بنمایههای مضمونی و نظریِ «ادبیات مهاجرت»، نظیر «دیگری»، «دیگربودگی»، «بیگانه» و «بیگانگی» به دست آوردهاست. او در کتاب بیگانه با خویشتن با واکاوی عوامل روانشناختی و جامعهشناختیِ دیگربودگی و تحلیل عمیق مفاهیم بیگانه و بیگانگی درصدد برمیآید که مؤلفههای هویت، درک مکان و زمان نزد بیگانه، نقش زبان مادری، گسست از فرهنگ خودی و مرگ تبار را در ساحت آفرینشهای ادبی بررسی کند.
آثار ترقی چگونه نمونهای زبده از بازنمایی تجربۀ بیگانگی و دیگربودگی در متن ادبی به شمار میروند.
خوانش این داستان با تکیه بر نظریۀ کریستوا نشان میدهد مهاجرت از سرزمین خود به سرزمینی دیگر، گسست «سوژه» از زبان مادری و درنهایت تزلزل هویتِ او را به دنبال دارد؛ «بیگانه» در هر مکان و زمانی، «دیگری» تلقی میشود و تعلیق در مکان و زمان مانع هویتیابی سوژه در مکانی مشخص میگردد.
شروع کتاب :
دو بعد از نیمه شب یعنی تمام شب بیخوابی. یعنی کلافگی و خستگی و شتاب، همراه با دلتنگی و اضطرابی مجهول و این که میروم و میمانم و دیگر برنمیگردم (از آن فکرهای الکی)، یا برعکس، همین جا، در همین تهران عزیز ـ با همه خوبیها و بدیهایش ـ میمانم و از جایم تکان نمیخورم (از آن تصمیمهای الکیتر) و خلاصه این که گور پدر این سرگردانی و این رفت و برگشتهای ابدی (ابدی به اندازهی عمر من) و این پرواز نصف شب و کشیدن چمدانها و عبور از گمرک ـ پل صراط ـ و تفتیش تحقیرآمیز بدن و کفش و جیب و کیف و سوراخ گوش و دماغ.
خداحافظی. بدون حرف، بدون نگاه، سرد و سریع، با بغضی پنهانی و خشمی بیدلیل، که نباید نشان داد و حسی تلخ که باید فرو بلعید و زد به چاک.
ورودی خواهران. ظاهرم قابل قبول نیست. روسریام عقب رفته و آخرین دگمهی پای روپوشم باز است. بسیار خب. حق با شماست. سر و وضعم را مرتب میکنم. باربری که چمدان و کیف دستیام را آورده، عجله دارد. پولش را میخواهد. دنبال مسافری دیگر میگردد.
میگویم: “”باید تا گمرک با من باشی.””
کتاب را در ۲ قسمت با صدای نارسیس بشنوید.
دیگر آثار این نویسنده
دیدگاهی دارید؟