0

 

گلدان چینی (صوتی)


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

گلدان چینی

«گلدان چینی» داستان زیبایی است که صاحبش آن را در آغوش گرفته، سوار اتوبوس می‌شود، در راه مسافری که گلدان را در دستش نگاه می کرد، در سر پیچی گلدان از دستش افتاد و شکست، در ایستگاه که اتوبوس متوقف بود صاحب گلدان تا به سراغ پاسبان برود، چند قدمی که دور شد، اما… داستان گلدان چینی، حکایت از نامردمی ها و بی وفایی ها دارد؛ دردی که جوامع مدرن به آن دچارند…. اتوبوس پر شد و راه افتاد. آخرین نفری که سوار شد یک گلدان چینی عتیقه و گرانبها در دست داشت و از روی احتیاط در حالی که سعی می کرد تعادل خود را حفظ کند به طرف عقب ماشین رفت. مردم عقب اتوبوس جابه‌جا شدند و این نفر پنجمی را به زور جا دادند. مردی بود چهل و چند ساله ؛ پالتو آبرومندی داشت و کلاهش نو و تمیز بود. همان دستش که به گلدا ن چینی بند بود، با یک دستکش چرمی نو پوشیده شده بود. در صندلی عقب ماشین، چهار نفر دیگر عبارت بودند از دو تا زن چادری که باهم هرهر و کرکر می کردند و دو تای دیگر، یکی مردی بود پیر و درهم تاشده و متفکر و دیگری عاقل مردی بی قید ولنگ و واز . نه یخه داشت و نه کروات. آستین های پیراهنش که دکمه های آن کنده شده بود، از سر آستین بارانی شق و رقش بیرون مانده بود. موهایش از زیر کلاه قراضه اش بیرون ریخته بود . ته ریش جوگندمی او ، کک مک ثورتش را تازیر چشم می پوشاند. از وقتی مردک نونوار ، گلدان به دست پهلویش نشست، تمام هوش و حواس او را جلب کرد و چشمش جز به دنبال آن گلدان نبود. صاحب گلدان آرام نشسته بود. گلدان را روی زانوی خود گذاشته، پایه ی آن را به دست گرفته بود. با دست دیگرش که دستکش نداشت، با چند سکه ی پول سیاه بازی می کرد. این دیگری که دائم توی نخ گلدان بود، ناراحت می نمود. سر خود را بالا می برد، پایین می آورد، کج می شد و می خواست به هر طریق شده، این گلدان زیبا و ظریف را بیشتر و بهار تماشا کند . انگار در تمام عمرش این اولین بار بود که با زیبایی رو به رو می شد و یا نه، انگار اولین بار بود که زیبایی را در ک می کرد ! چینی ظریفی بود روی دو دسته ی باریک آن به قدری عالی نقاشی شده بود که دسته ها در زمینه ی نقاشی شده ی شکم گلدان محو می شدند و مجسم بودن آنها به سادگی دریافته نمی شد. چنان نازک و ظریف بود که نوری را که از شیشه ی اتوبوس داخل می شد و به آن می تابید، از جدار خود عبور می داد و سایه ی ارزان و متحرک نقوش خود را به روی دستکش چرمی دست صاحبش می انداخت.

آثار دیگر  جلال آل احمد

توضیحات تکمیلی

نویسنده

جلال آل احمد
تهیه‌کننده رادیویی
شهلا نیساری
صدابردار
عزت فولادی

گوینده

امید زندگانی

حجم (مگ)

7

مدت زمان (دقیقه)

20

دیدگاهی دارید؟