توضیحات
چگونه وانگفو نجات یافت
این داستان ویژگیهای مکتب قصهگویی ژاپن کهن را دارد. فضاهایی در ابتدا واقعی که بهمرور به فضاهایی ناتورالیسم و غیرمتعارف نزدیک می شود و خواننده و شنونده را در فضایی مالیخولیایی و لذت بخش شریک می کند. اگر داستان «آئورا» نوشته ی «کارلوس فوئنتس» را نخوانده اید، این داستان کوتاه را بشنوید. دو فایده برایتان دارد: هم یک داستان صوتی را می شنوید و هم ترغیب می شوید تا «آئورا» را نیز بخوانید!
استاد «وانگفو»، هنرمند نقاش و شاگردش «لینگ»، زندگی فقیرانه ای دارند. آنان به دست سربازان حاکم دستگیر و نزد پادشاه برده می شوند. حاکم شهر «هان» هر دو را به مرگ محکوم می کند؛ اما اتفاقی غیرمنتظره در پیش است….
استاد «وانگفو» به یاد می آورد که به خانه ی شاگردش «لینگ» دعوت شده است. همسر لینگ از استاد پذیرایی می کند و به مرور زمان، لینگ شیفته ی هنر نقاشی استادش می شود؛ تا جایی که باعث می شود همسرش خودکشی کند. او در این راه همه ی دارایی زندگی اش را هزینه می کند و آس و پاس می شود…
دیدگاهی دارید؟