0

 

الیاس پورتولو (صوتی)


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

الیاس پورتولو

«الیاس پورتولو» ماجرای عشقی نافرجام را بیان می کند که زندانی شدن شخصیت اصلی داستان (الیاس) دلیلی بر این اتفاق است. خانواده ی الیاس بعد از زندانی شدن او نامزدش را به همسری برادرش در می آورند، اما الیاس به طور اتفاقی از زندان آزاد می شود.
«الیاس» و «مادالِنا» قصد داشتند با هم ازدواج کنند، ولی الیاس به زندان افتاد و خانواده او تصمیم گرفتند مادالنا با «پیترو» برادر الیاس ازدواج کند….

… ناگهان بی گناهی الیاس به اثبات رسید و او از زندان آزاد شد. خانواده او این اتفاق را مشیت الهی دانستند و از ازدواج پیترو و مادالنا منصرف نشدند. الیاس برای کار با پدرش به چراگاه رفت و «مارتینو مونه» او را ترغیب کرد تا فرصت است با مادر خود «آندّا» حرف بزند که هنوز به مادالنا دلبستگی دارد، ولی الیاس جرئت این کار را نیافت.
پیترو و مادالنا با هم ازدواج کردند و زندگی روال عادی خود را ادامه داد. مدتی گذشت و الیاس برادرش «ماتیا» را به دنبال مارتینو مونه فرستاد و منتظرش نشست تا مارتینو نزد او آمد.

مختصری درمورد نویسنده:
گراتزیا کوزیما دِلِدّا نویسندهٔ ایتالیایی اهل جزیرهٔ ساردنی بود. وی در سال ۱۹۲۶ برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد. گراتزیا در ۲۷ سپتامبر ۱۸۷۱ در شهر نوئورو در جزیرهٔ ساردنی در خانواده‌ای از طبقهٔ متوسط به دنیا آمد. زنان در جامعه عقب‌افتاده‌ای مانند ساردنی قرن نوزدهم وضعیت مناسبی برای تحصیل و فعالیت اجتماعی نداشتند؛ برای همین گراتزیا تا سوم ابتدایی بیشتر درس نخواند. اما از آن‌جا که در خانهٔ عمه‌اش کتاب‌خانهٔ بزرگی وجود داشت او توانست در آنجا و با تعلیمات خصوصی معلمی در خانهٔ عمه‌اش معلومات خود را افزایش دهد و ضمن مطالعه آثار ایتالیایی به مطالعه آثار نویسندگان فرانسوی و روس بپردازد.
او به آثار «گابریله دانونتزیو»، شاعر و نویسندهٔ معاصر هم‌وطنش، علاقه ویژه‌ای داشت.
زندگی خانوادگی او در دوران نوجوانی و جوانی روز به روز سخت‌تر می‌شد. پدر در حال ورشکستگی بود و یکی از برادرانش، سانتوس، به مشروب‌خواری افراطی رو آورده بود و دیگری، آندرئا به جرم ضرب سکه تقلبی و جرم‌های دیگر مدتی در زندان به‌سر برد. با این وجود دلدا شروع به نوشتن کرد و در هفده سالگی اولین داستان کوتاهش به نام خون کسی از اهالی ساردنی برای یکی از مجلات رم فرستاد که در آن مجله منتشر شد.
دلدا در آخرین سال‌های قرن نوزدهم، ۱۸۹۶ با انتشار نخستین رمانش، «راه خطا» به شهرت رسید و در نخستین سال قرن بیستم در بیست و نه سالگی با پالمیرو مادزانی ازدواج کرد و همراه او به رم رفت و تا پایان عمر در آن شهر زندگی کرد و صاحب دو پسر به نام‌های ساردوس و فرانتز شد.
او خیلی زود به نویسنده‌ای پرکار تبدیل شد و در فاصله سال‌های ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۹ تقریباً هر سال یک کتاب منتشر کرد. تا این که در ۱۹۲۶ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. تاکنون هیچ زن ایتالیایی دیگری نتوانسته‌ است این جایزه را کسب کند.
آخرین کتابی که در زمان حیات‌ منتشر شد، کلیسای مریم منزوی، داستان زن جوانی است که سرطان دارد. گراتزیا دلدا خود نیز در ۱۵ اوت ۱۹۳۶ براثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت. چند ماه پس از مرگ او پسرش ساردوس نیز مرد و کمی بعد پسر دیگرش فرانتز نیز از دنیا رفت. اما به هر حال فرزندان فرانتز نامه‌ها و دست‌نوشته‌های او را حفظ کردند و هم‌اکنون نسخه‌های دست‌نویس آثار او در موزه شهر نوئورو نگهداری می‌شود و آثار او در کتاب‌خانهٔ ملی رم موجود است.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

گراتزیا دلدا

عوامل

ترجمه / اقتباس شنیداری
ابوالفضل پاشا
تهیه‌کننده رادیویی
مرضیه میرسلطانی
سردبیر رادیویی
آفاق شوهانی

گویندگان

میکائیل شهرستانی , مهرخ افضلی

حجم (مگ)

38

مدت زمان (دقیقه)

125

دیدگاهی دارید؟