توضیحات
سگ ماهی
اسداللهخان، قاضی یاوری، به خوشنامی و انصاف شهرت دارد و از قُضات عدلیه است. او درگیر رسیدگی به پروندهی شخصی به نام «غلام بدرهای» است. غلام متهم به ارتکاب به قتل است.
قاضی یاوری اطمینان دارد که غلام بدرهای، سرمیراب تهران، با انداختن چند سگماهی در آبانبار خانهی «صابر زند» باعث مرگ او شده است.
بازماندگان زند، دو بار دادخواست به عدلیه دادهاند، اما دو شعبه از دادگاههای عدلیه رأی به برائت غلام دادهاند. مرتبهی سوم آنها دادخواستشان را به قاضی یاوری میدهند.
غلام با پرداخت رشوه و تطمیع دو قاضی قبلی عدلیه توانسته است از مخمصه رها شود و الان درصدد است تا اسداله خان را هم تطمیع کند که با مخالفت صریح و سریع او مواجه می شود.
غلام میداند که قاضی یاوری به قاتلبودن او مطمئن است، امّا خیالش آسوده است که مدرکی دال بر متهم بودن او در در دست قاضی یاوری نیست، اما قاضی یاوری لحظهای دست از تلاش برای محکوم کردن غلام برنمی دارد، هرچند ابزار و لوازم آزمایشگاهی مورد نظر را در اختیار ندارد. این درحالی است که قاضی یاوری ازطرف رئیس کل عدلیه زیر فشار است تا پروندهی غلام را بهدلیل زیرسؤال نرفتن دو قاضی قبلیِ او، مختومه اعلام کند.
البته اسدالهخان به واسطهی خویشاوندی با پیشکار مخصوص شاه، خیالش آسوده است که رئیس عدلیه قادر نیست او را برای مختومه اعلام کردن پروندهی غلام تحت فشار قرار بدهد، البته او هرگز از این خویشاوندی با پیشکار شاه سوءاستفاده نکرده است.
اسدالهخان پس از ملاقات با یکی از معلمان قدیمیاش به نام «دکتر نفیسی»، که مدتها در فرنگ کنسول بوده است، به نتیجه بخش بودن تحقیقاتش در آینده ی نزدیک امیدوار است. او از دکتر نفیسی میشنود که قرار است یک زیستشناس از فرانسه به ایران بیاید.
از آنجا که اثبات جرم غلام نیاز به بعضی تجهیزات آزمایشگاهی دارد که در ایران نیست، قاضی یاوری در انتظار آمدن «مسیو دلون» از فرانسه است، اما ازطرفی با سیاست و تدبیر قصد دارد غلام را به اعتراف وادارد. او به سادگی می تواند به واسطه ی پیشکار شاه که خویشاوندش است، از غلام اعتراف بگیرد؛ اما ترجیح میدهد که از راههای دیگر مجرم بودن غلام را به اثبات برساند.
قاضی یاوری با مسیو مورو، از اعضای کنسولگری فرانسه، ملاقات میکند و از مسیو مورو برای دراختیار گرفتن امکانات آزمایشگاهی، کمک میخواهد. مسیو مورو در ازای اطلاعاتش، تقاضای پول می کند. یاوری میپذیرد و محل سگماهیها را پیدا میکند.
در دادگاه قاضی یاوری از غلام میخواهد که سبزی پلو با سگماهی که برایش پختهاند، بخورد تا حکم آزادیش صادر شود اما…
*داستان “سگ ماهی” یکی از داستان های کتاب “روزگار به سر آمده” است ؛ سایر داستانهای کوتاه و خواندنی از این رمان :
نیم من – غاز – مرد – پالان گج – همزبان – گوسفند – جاسوس – عمه فخرالملوک – مدیوم -مار خور-آل -چموش – ماشین دودی – قاتل – تحریم – کبوتر – دیلاق – سگ ماهی – انگشتر – بابا طاهر عربان – قولنج -موسیو کلم – خان – اکسیر – شکرانه
دیدگاهی دارید؟