توضیحات

ابداع مورل

داستان از این قرار است؛ فردی در جزیره ای متروک که در گذشته این گونه نبوده است برای فرار از دادگاه، رابینسون کروزو وار زندگی می کند و با حس کردن تغییراتی در اوضاع جزیره متوجه جمعیتی نا آشنا می شود…

مردی فراری و محکوم به جزیره ای مرموز پناه می برد که در آن آثار ساخت و ساز انسان موجود است و به گفته مردم بیماری لاعلاجی در آن جزیره وجود دارد و کسی نمی تواند در آن جا زندگی کند . در این جزیره یک موزه، کلیسا و یک استخر زمانی توسط انسان های بنا شده و اکنون به فراموشی سپرده شده است. مرد مدتی را در جزیره که به زعم او بیشتر شبیه یک تفریحگاه تابستانی است طی می کند. او رفته رفته در زیر ساختمان ها یک پناهگاه، انبار و همچنین موتورها و ژنراتورهایی کشف می کند که سر از کار آن ها در نمی آورد.
پس از مدتی اقامت در آن جا ناگهان روزی جماعتی به گونه ای اسرارآمیز پیدا می شوند و او وحشت زده ساختمان موزه را ترک می کند و به قسمت پست جزیره می گریزد و شروع به نوشتن یادداشت های روزانه خود می کند. مرد جماعتی را که مشغول تفریح و خوش گذرانی در جزیره هستند را زیر نظر می گیرد.
در این میان مرد عاشق زنی به نام فاوستین شده است که روزها برای تماشای غروی آفتاب روی سخره ای می نشیند او مرد دیگری به نام مورل را می بیند که دور رو بر فاوستین است و با هم صحبت می کند. مرد یکبار متوجه می شود که رفتار و گفتار آن ها مدام تکرار می شود. مرد تلاش می کند توجه فاوستین را به خود جلب کند اما زن بی رحمانه مرد را نادیده می انگارد و کوچکترین توجهی به او نمی کند و مرد متوجه می شود که آن ها او را نمی بینند…

آدولفو بیوئی کاسارس (۱۵ سپتامبر ۱۹۱۴ – ۸ مارس ۱۹۹۹) روزنامه‌نگار، شاعر و نویسنده داستانهای علمی تخیلی آرژانتینی است. کاسارس کار نوشتن را از اوایل دهه۳۰ آغاز کرد. او در سال ۱۹۳۱ با بورخس آشنا شد. از آن به بعد او به عنوان پیرو و همکار بورخس شناخته شد. عمده شهرت کاسارس برای رمان ابداع مورل است.

خورخه لوئیس بورخس در مقدمه کتاب می نویسد:

کتاب ابداع مورل (که عنوانش اشاره ای آشکار به مورو، و یک شخصیت داستانی دیگر و مخترعی در یک جزیره دارد) ژانری جدید را وارد سرزمین و زبان ما کرده است. درباره جزئیات طرح و پیرنگ اثر با نویسنده آن بحث کرده ام و آن را بازخوانی کرده ام. قرار دادن آن در ردیف آثار کامل، نه اغراق است و نه سخنی ناسنجیده.