1

 

پدر جودی رفتگر است (صوتی)


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

کتاب صوتی پدر جودی رفتگر است

.

کتاب صوتی پدر جودی رفتگر است نوشته ماتیو لیچت، درباره‌ی دختری به نام جودی است که پدرش یک رفتگر است و بچه‌ها در مدرسه مسخره‌اش می‌کنند.
او از شغل پدرش خجالت می‌کشد ولی یک‌ روز پدرش او را با خود به محل کارش می‌برد و اهمیت این کار را برایش توضیح می‌دهد، پس از آن جودی دیگر نه تنها از شغل پدرش خجالت نمی‌کشد بلکه وقتی از او می‌پرسند می‌خواهی در آینده چه کاره شوی می‌گوید می‌خواهم‌ رفتگر شوم.

در قسمتی از کتاب صوتی پدر جودی آشغالی است می‌شنویم:

وقتی کسی پشت سرِ آدم می‌خندد نمی‌شود بیخیال بود. جودی در واقع چیزی نشنیده بود، شاید پچ پچی، اما وقتی برگشت، دخترها در ردیف پشتی کلاس به او نگاه‌ می‌کردند، آن‌ها دستپاچه شدند و سعی کردند نیشخندها و هرهر خندیدن شان را پنهان‌ کنند. او برگشت و به معلمش نگاه کرد. آقای سوالس داشت در مورد کارهای روزانه مردم صحبت می‌کرد. او همچنین می‌خواست بفهمد دانش آموزانش وقتی بزرگ شدند دوست داشتند چکاره باشند.

او اول بیلی میتزر را صدا کرد. «پدر من در بانک کار می‌کنه» بیلی میتزر گفت. «گمان می‌کنم منم می‌خوام توی بانک کارکنم. پول زیادی توی بانک هست.» «پدر و مادر من مغازه خواربارفروشی دارن» امی دیسالو گفت. «بابا پشت پیشخوانه و مامان حساب و کتابو نگه می‌داره.

اما من می‌خوام که خلبان باشم.» جودی وقتی آقای سوالس از آن‌ها این سوال‌ها را پرسید خوشش آمد. آقای سوالس می‌خواست از جودی بپرسد که صدای خنده دخترها در ردیف پشتی به هوا رفت.

شرلی دنس فریاد کرد، «پدر جودی آشغالی است! پیف، پیف، پیف!» همه در کلاس با صدای بلند خندیدند. همه، بجز جودی. احساس کرد که صورتش سرخ شد. او به اطراف کلاس نگاه کرد. هرکسی می‌خندید. حتی بعضی از بچه‌ها بینی‌شان را گرفته بودند.

جودی به آقای سوالس نگاه کرد. او عصبانی بود. او که هیچگاه صدایش را بالانبرده‌بود، اما آنوقت صدایش را بالابرد. «ساکت! من می‌خوام که همین الان هرکسی ساکت بشه.»

توضیحات تکمیلی

نویسنده

ماتیو لیچت

مترجم

رمضان یاحقی

خواننده

سمانه غدیری

مدت زمان (دقیقه)

20

دیدگاهی دارید؟