توضیحات
از جنس دروغ
حبیب آقا اصرار دارد که با قطار به مشهد بروند و خانواده بر سر این مسئله مشاجره و بحث دارند. ازطرفی در کمر آقای شمیرانی یک دُمل دردناک و بزرگ درآمده است که باید جراحی شود؛ از این رو مراسم خواستگاری سعید برگزار نخواهد شد.
آقای شمیرانی و همسرش در یک مجتمع آپارتمانی زندگی میکنند که ساکنان این ساختمان، دوستیِ دیرینهای با یکدیگر دارند و در این حین، اتفاقاتی برای هر یک از ساکنان ساختمان میافتد؛ قصههایی که آنها را به هم مربوط میکند و داستان جالبی درپی هم پدید می آورد….
دیدگاهی دارید؟