توضیحات
طوطی و بازرگان
یکی دیگر از حکایت های دفتر اول مثنوی معنوی مولانا که یکی از نقش های اصلی آن را دوباره یک طوطی ایفا می کند، داستان مرد بازرگانی است که قصد سفر به هند را دارد.
مرد بازرگانی یک طوطی زیبا داشت و آن را در قفسی زندانی کرده بود. بازرگان قصد سفر به هندوستان داشت. از روی بخشندگی و سخاوت به هر کدام از کنیزان و غلامانش گفت: که از سفر به هندوستان چه سوغاتی برایت بیاورم؟ هر کدام از آنها درخواست چیزی کرد و آن بازرگان نیکو خصال به همه آنها وعده داد که آنچه که خواسته اند را برایشان می آورد.
تا اینکه نوبت به طوطی رسید….
دیدگاهی دارید؟