توضیحات
اقامتگاهی برای انتظار
یک روز صبح چشم می گشاییم و می بینیم که در فضایی ناآشنا، بی مکان و بی زمان به سر می بریم. همه چیز غریب و گنگ می نماید و آدم های اطرافمان نیز حالاتی شبیه به ما دارند. آیا ما مرده ایم؟ و هزاران پرسش بی جواب … . “اقامتگاهی برای انتظار” حکایت آدم هایی است که در برزخ پس از مرگ و در هزارتوی پیچاپیچ زندگی گذشته خود، به انتظار نشسته اند. ذهن خود را برای تصاویر خیال انگیز آن جهانی آماده کنید.
*شنیدن این کتاب در جمع کودک و خردسال به هیج وجه توصیه نمی شود.
غزل فکر می کند همسرش، بابک، ناپدید شده است. او سعی می کند با کمک همسایه های جدیدش بابک را پیدا کند، اما متوجه می شود که خود بابک او را در این مکان تازه زندانی کرده است…
غزل فکر می کند همسرش بابک ناپدید شده است. او سعی می کند با کمک همسایه های جدیدش بابک را پیدا کند، اما متوجه می شود که بابک او را در این مکان تازه زندانی کرده است؛ بنابراین تصمیم می گیرد فرار کند.
بردیا ابتدا از همراهی کردن غزل امتناع می ورزد و غزل سعی می کند بردیا را مجاب کند که آنها در یک تیمارستان هستند و باید با همدیگر فرار کنند. از طرفی ملکی که مورد سوءظن ساکنان است، یکی از همسایه ها را ترغیب می کند که درمان را پذیرفته و زندگی جدیدش را آغاز کند …
دیدگاهی دارید؟