توضیحات
افسانه ی پادشاه نادان
حماقت محضِ پادشاهِ این افسانه، انتهایی ندارد! شما فکر کنید اگر در عالم واقعیت، چنین پادشاهی بر مُلکی حکومت کند و این چنین احمقانه و بی فکر دستور بدهد، چه خواهد شد؟! بهراستی در جهان امروز از این نمونه حاکمان دیده نمی شود؟! این افسانه ی شنیدنی را از دست ندهید؛ به ویژه اجرا و بازی جناب زندگانی در بیش از شش نقش بر جذابیت آن افزوده است.
دزدی از سقف نیمه کاره ی خانه ی پیرمرد بی پولی سقوط می کند و آسیب می بیند. دزد شکایت نزد پادشاه نادان می برد که اگر سقف خانه پیرمرد کامل بود، او سقوط نمی کرد! پادشاه حکم می دهد پیرمرد اعدام شود، اما…
پیرمرد فقیر که قرار است با دستور پادشاه نادان اعدام شود، در دفاعیه اش سقف ناقص خانه اش را تقصیر بنّا می داند… بنّا احضار می شود و پادشاه نادان حکم اعدام او را صادر می کند… بنّا حصیرباف را مقصر می داند… بوریاباف احضار می شود… این بازی احمقانه ادامه می یابد، تا اینکه…
دیدگاهی دارید؟