توضیحات
شوخی
شوخی از اولین رمانهای میلان کوندراست که داستانش به زمان انقلاب کمونیستی در کشور ایشان یعنی چک بر میگرده.
داستان به سبک راوی اول شخص و از زبان چهار نفر به همین سبک بیان میشه یعنی لودویک ، هلنا ، کوستکا ، و یاروسلاو . هر کدوم از این چهار نفر داستان خودشونو از زبان خودشون تعریف میکنن و با اینکه در نگاه ظاهری تشابهی بین داستانهاشون وجود نداره اما در بطن هر چهار داستان یک مساله نهفته است که داستانها رو بشدت تحت الشعاع خودش قرار میده یعنی:” شوخی “!
لودویک جوانی کمونیسته که بخاطر یک شوخی که با ریشه های حزب کمونیست میکنه از حزب اخراج میشه و به اردوگاه کار اجباری و معدن میره.در اونجا با دختری بنام لوسی آشنا میشه و عاشقش میشه و …
یاروسلاو یک فرد روستایی و موزیسینه و طرفدار کمونیست و مخالف بورژوازی که داستانش با همسرش و پسرش حول و حوش سنتهای گذشته رقم میخوره و …
هلنا زن شوهر داری که شوهرش طردش کرده و با دختری جوان ارتباط برقرار کرده و به همین دلیل هلنا هم در عشقی گنگ و مبهم عاشق لودویک میشه و …
کوستکا استاد دانشگاه که بخاطر مسیحی بودن و مخالفت با کمونیسم از دانشگاه اخراج میشه و به مزرعه دور افتاده ای تبعید میشه و در اونجا با لوسی سرخورده آشنا میشه و در راه تذهیب روح و روان به لوسی کمک میکنه و …
گرچه کتاب بسیار تیره ای هست اما سبک نگارشش بسیار استادانه و حاکی از واقعیتهای کثیف جامعه کمونیستی و قبل تر از اون بورژوازی در جمهوری چک هست.
.
دیدگاهی دارید؟