توضیحات
دوست خانواده
دهکدۀ استپانچیکوو که در ایران بنام دوست خانواده مشهور است اثری است از فئودور داستایوفسکی نویسنده روسی.
شاید اینطور بنظر برسد که این رمان در مقابل آثار مشهور داستایوفسکی مانند جنایت و مکافات و برادران کارامازوف و دیگر آثار این نویسنده، اثری در سطح پایین تری است ولی برای آشنایی کسانی که در آغاز راه داستان نویسی می باشند می تواند از لحاظ شخصیت پردازی و روایت داستان مفید باشد.
راوی این داستان اول شخص مفرد می باشد و داستان را اینگونه شروع می کند:”” می خواهم داستانی را برایتان تعریف کنم…”” و اتفاقاتی را که در دهکدۀ استپانچیکوو برای خانواده عموی او اتفاق می افتد بازگو می کند…
سرهنگ پگورایلیچ روستانفر، ارتش را ترک کرده و همراه بچه هایش به روستای استپان چلیکو جایی که املاکی در آنجا به ارث برده بود، نقل مکان کرد. او آماده پذیرش هرگونه مسئولیتی بود، و همسرش را به شدت دوست میداشت، اما خیلی زود او را از دست داد.
مادرش دو سال قبل با ژنرال کراهوتکین ازدواج کرده بود. ژنرال فردی تحصیلکرده و زیرک بود. در دوران پیری به علت ضعفهایی که در اثر داشتن یک زندگی نامرتب و غیراخلاقی نصیبش شده بود، کینه توز و عصبانی و بیرحم شده بود. کمی بعد از ازدواج، دو پایش از کار افتاد و باقی عمر خود را روی صندلی گذراند.
مدتی بعد چشمش کمسو شد و فردی به نام فومافومیچ اوبیسکین را به عنوان کتابخوان استخدام کرد. فومافومیچ به عنوان رفیق مزدبگیر، در خانه ژنرال به خدمت مشغول و به عنوان دوست خانوادگی پذیرفته شد و سرنوشت اطرافیان را رقم زد.
آثار دیگر داستایوفسکی
دیدگاهی دارید؟