توضیحات
اما
اِما (به انگلیسی: Emma) نام رمانی از جین آستن است که دربارهٔ برداشت نادرست از دلباختگی نوشته شدهاست. این رمان نخست در دسامبر ۱۸۱۵ میلادی به چاپ رسید. مانند دیگر رمانهایش، آستن در این داستان هم به درگیریها و دلبستگیهای زنان در دوره جورجی انگلستان میپردازد.
پیش از نوشتن داستان آستن نوشت «میخواهم قهرمان زنی بیاورم که هیچکس جز از خودم خیلی دوستش نخواهد داشت». در نخستین بند داستان، کاراکتر نامی رمان را اینگونه نگاشته میکند: «دوشیزه اِما وودهاوس دختری زیبا، باهوش و پولدار».
البته اما شاید اندکی لوس باشد، خودش را در پیوند دادن زوجها خیلی دست بالا میگیرد، از پیامدهای سوسه دواندن در کارهای دیگران ناآگاه است و رفتار دیگران را نیز بد برداشت میکند. این داستان گونهای از رمان تربیتی است.
.
اِما وودهاس دختری است خوش قلب ولی خیالباف که تصور می کند همه آدم ها را میشناسد و میتواند سرنوشت آنها را رقم بزند. به تدریج پرده پندار کنار می رود و اِما در جریان حوادث از خود فریبی به خودشناسی می رسد.
او مادر خود را در کودکی از دست داده و از زمانی که خواهر بزرگترش ازدواج کرده، خانم خانه شده است.
گرچه وی کمی پخته تر از سن خودش است، با این همه از روی آموزش ندیدن در زندگی و این باور که همیشه درست میگوید، دست به کارهای نادرستی می زند. او سوگند خورده است که ازدواج نکند تا این که سرانجام به خود میآید و درمی یابد همواره دلباخته آقای نایتلی بوده است. این داستان گونهای از رمان تربیتی است.
دیدگاهی دارید؟