توضیحات
یوگنی آنه گین
یوگنی آنِگِین (به روسی: Евгений Онегин) رمان شعرگونه الکساندر پوشکین، نویسنده روسی، است.
این داستان منظوم شاهکار پوشکین است و او به مدّت هشت سال روی آن کار کرد. در موسیقی و ادبیات و فیلم تأثیر زیادی گذاشته و مردم عادی نیز به موضوع آن توجه داشتهاند.
رُمان هفت هزار خطی یوگنی آنگین که شخصیت خود پوشکین را هم در ورای چهره قهرمانش نمایان میسازد، مانند جنایت و مکافات داستایفسکی «دانشنامه زندگی روسی» است و تأثیرات زیادی در موسیقی و ادبّیات و فیلم گذاشتهاست. چایکوفسکی از روی آن، اپرای «اوژن اونگین» را ساختهاست.
ترجمه کتاب یوگنی آنگین
کتاب یوگنی آنگین بارها و بارها ترجمه شده ولادیمیر ناباکوف که در برگردان آثار ادبی جهانِ انگلیسی زبان به روسی نقش مهمی را ایفا کردهاست، آن را به انگلیسی ترجمه نمود. جدا از ناباکوف، چارلز جانسون، جیمز ای فالن، والتر آنت، داگلاس هاواستاتر، هنری هویت، استانلی میچل و… یوگنی آنگین را ترجمه کردهاند.
به زبان فرانسوی هشت ترجمه و به زبان آلمانی شانزده ترجمه گوناگون از آن موجود است. به زبانهای دیگر از جمله عبری و قزاقی و… هم ترجمه شدهاست. آبای (ابراهیم) قونابایف، (۱۸۴۵–۱۹۰۴)، به زبان قزاقی و منوچهر وثوقینیا (سال ۱۳۴۲) یوگنی آنگین را به فارسی ترجمه کردهاند.
کتاب یوگنی آنگین از زمان نگارشش (۱۸۳۳) تاکنون مباحث زیادی برانگیخته و در مورد آن نقد و سریال و فیلم و باله و نمایشنامه… کم نیست. نسخه کامل کتاب سال ۱۸۳۳ منتشر شد البته پوشکین چهار سال بعد در آن تغییرات جزئی داد.
زمینه داستان
پوشکین در شماری از آثارش از جمله «دختر کاپیتان»، شیفتگی دو دلداده را با فرجامی خوشطرح میریزد امّا در یوگنی آنگین، از غم معشوق (تاتیانا) و خودبینی شبه عاشقان پرده برمیدارد.
یوگنی آنگین که بعد از درگذشت عمویش به مال و منال فراوان رسیده و با سنّتهای اشرافی روس بزرگ شده، برای فرار از روزمرّگیهای زندگی به روستای دور افتادهای میرود و آنجا به دختر زیبایی به نام «تاتیانا» برخورد میکند. تاتیانا خواهر زن دوست شاعرش «ولادیمیر لنسکی» بود…
تاتیانا به یوگنی آنگین دل میسپارد و برایش نامه مینویسد، امّا وی به آن دختر زیبای روستایی محل نمیگذارد و او را از خود میراند. در عوض به خواهر وی (اولگا) که هنگام رقص، به وی توجه کرده بود، ابراز علاقه میکند.
اولگا زن دوستش (ولادیمیر لنسکی) بود و یوگنی آنگین سر همین مسئله در دوئلی دوستش را میکشد و از آن شهر میرود. یوگنی آنگین مدام دم از عشق میزد اما با آن بیگانه بود. اولگا هم خیلی زود از چشمش افتاد.
از آن کشش زیبا که تاتیانا نسبت به یوگنی آنگین داشت، جز خاطره و سایهای باقی نماند و او پس از ازدواجی سنتّی و مرسوم راهی شهر سن پترزبورگ شد و آنجا بُرو و بیا پیدا کرد.
سعدی در یوگنی آنگین
پوشکین در فصل هشتم کتاب یوگنی آنگین به سعدی هم اشاره نموده و مینویسد:
«بعضیها از این دنیا رفتهاند و بعضیها در مسافرت دور و دراز هستند، چنانکه سعدی در زمان خود گفته بود.»
منظور پوشکین اشعار زیر است:
شنیدم که جمشید فرخ سرشت
به سرچشمهای بر، به سنگی نوشت:
بر این چشمه چون ما بسی دم زدند
برفتند، چون چشم برهم زدند پوشکین در داستان «فوّاره باغچهسرای» شعر سعدی را آوردهاست.
دیدگاهی دارید؟