توضیحات
از دنیایی که دیگر نیست
در کتاب از دنیائیکه دیگر نیست ایسرائل سینگر در باره جوانیش، پدر خوشبینش ، مادر واقع بینش ، اقوام و دیگران سخن گفته، با دیدی کودکانه ولی با مهارت نویسنده ای آگاه به توصیف یک یک آنها میپردازد. محله یهودی نشینی می آفریند که زیر سلطه مذهب قرار گرفته است و شادمانه از دنیائی که دیگر وجود ندارد گزارش می دهد.
دیدگاهی دارید؟