رمان گلین آغا, داستان واقع گرایانه ای است از عواطف . احساسات, تلخکامی ها و شادکامی ها, فزون طلبی و جنگ, عشق و مبارزه, داستانی است از اراده و توانایی انسان در مبارزهبا تضادهای درونی خود.این رمان نگاهی رئالیستی به وقایع و شخصیت های داستان در یک بازه ای که بین سه نسل در گدر از دنیای قدیم به دنیای جدید,رخ میدهد می اندازد.داستان تمرکز خود را به رابطه ی فرد با اجتماع معطوف کرده است و رفتار افراد را در قالب تفکرات , عواطف, خورخواهی ها و عشق مورد بررسی قرار میدهد. داستان به دنبال پنهان ساختن ماهیت واقعی بشرو انگیزه های اصلی رفتارهای او در سایه ی تفکرات قالبی جامعه که مانع قضاوت و شناخت می شود, نمیکند.

داستان با مهاجرت دوباره ی خانواده ی تابان از سنت پترزبورگ به ایران به دلیل شروع جنگ جهانی اول  و انقلاب روسیه شروع میشود.کتاب تصویر پرعطوفتی از زندگی  و همدردی مردم در دوران بحران را ارائه می دهد و به بررسی تیزبینانه ای از رفتار طبقات روشنفکر جامعه ی روسیه و ایران که در تقلای سوق دادن کشورهایشان به عصری نوین می باشند, می پردازد.ایوب پسر خانواده ی تابان که سالهای نوجوانی و جوانی خود را در سنت پترزبورگ گذرانده  و شاهد حکومت تزاری روسیه و آشنایی با روح انقلاب گری و داریکال اقشار مختلف جوانان روسی بوده است , به همراه همسر داغستانی خود , مسیر بسیار سخت برگشت از سنت پترزبورگ به تبریز را با کوله باری از تجربه پشت سر میگذارد.

خانواده ی تابان در تبریز زندگی موفقی را شروع میکنند, اما تحولات ایران و رسیدن به جنگ جهانی دوم به ایران, زندکی تازه ای را برای آنها رقم میزند.آشنایی با خانواده ی اشرافی ایپکچی و دختر آنها, هانیه داستان عشق بی آلایشی را شکل میدهد.