توضیحات
دل انار
شهرنوش پارسی پور: «دل انار» را میتوان جزو ادبیات زندان طبقه بندی کرد. داستان، شرح احوال زن جوانی است که برادر، دوست و شوهر خود را در مبارزهی سیاسی از دست میدهد. مادرش به سرطان مبتلا میشود و جانش از دست میرود و پدر که روزی فرزندانش را تنبیه میکرد تا گرد سیاست نگردند، خود دچار همین مساله میشود.
دل انار، شرح قابل تأملی از یک برهه ی تاریخی در ایران بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ است.
از متن کتاب: «چشم بسته راه رفتن خیلی سخت است. پاهایم را بیش از حد بالا میگرفتم. برای همین روی درهای آهنی آبانبار کوفته میشدند. صدا عصبی ام میکرد. پاهای لاغری که جلوتر میرفت، توی دمپاییهای بزرگ قهوهای روی زمین کشیده میشد و خش خش آن میگفت: آخرشه، آخرشه.
دست لاغر مرد از آستین آبی به سویم دراز شد و نوک خودکاری را به دستم داد تا دنبالش بروم. دمپاییهای بزرگ و پاهای بدون جوراب مرد را نشانه گرفته بودم و به دنبالش میرفتم.
فکر نمیکردم بعد از این همه مدت به این راحتی گیر بیافتم. اولین بار بود که معنی گیرافتادن را میفهمیدم. مدام با دست چیزی مثل مگسی مزاحم را از خود دور میکردم. …»
دیدگاهی دارید؟