توضیحات
اسرار مرد منزوی
داستان اسرار مرد منزوی ماجرای درکی متقابل را بیان می کند. مرد و زنی که در زندگی قبلی خود مشکلاتی داشته اند و حالا فرصتی یافته اند تا در کنار هم زندگی جدیدی را آغاز کنند؛ اما زن با فهم حقایقی، دودل شده و برای ماندن یا رفتن تردید دارد. در آثار گراتزیا دلدا زنها اگرچه رنجیده خاطرند، اما توان عصیان دارند و درک راز مرد گوشهگیر، پشتوانه این عصیان است برای ماندن یا رفتن.
کریستیانو مردی منزوی بود که در خانه ای دور افتاده زندگی می کرد. جوجو و همسرش، سارینا، همسایه ی او شدند. کریستیانو به خاطر بیماری جورجو مجبور شد به سارینا و خدمتکار او کمک کند. پس کم کم نتیجه گرفت که به انسان ها علاقهمند شده است….
… در روزهای بعد حال جورجو بدتر شد تا آنکه جان خود را از دست داد. از آن به بعد کریستیانو به همان انزوای قبل برگشت. اما یک روز از سارینا درخواست ازدواج کرد و سارینا جواب او را به فرصتی دیگر واگذاشت. مدتی بعد آن دو با هم ازدواج کردند. کریستیانو همان روز از مشکلات زندگی و تفاهم نداشتن با همسر سابقش چیزهایی گفت و به گریه افتاد. آنگاه سارینا از او خواست تا به کنار دریا بروند تا کریستیانو با صحبت از گذشته، همه اندوه فکری اش را بیرون بریزد و برای همیشه آسوده شود.
مختصری درباره نویسنده :
گراتزیا کوزیما دِلِدّا ( Grazia Cosima Deledda) (۱۸۷۱–۱۹۳۶) نویسندهٔ ایتالیایی اهل جزیرهٔ ساردنی بود. وی در سال ۱۹۲۶ برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد.گراتزیا در ۲۷ سپتامبر ۱۸۷۱ در شهر نوئورو در جزیرهٔ ساردنی در خانوادهای از طبقهٔ متوسط به دنیا آمد. زنان در جامعه عقبافتادهای مانند ساردنی قرن نوزدهم وضعیت مناسبی برای تحصیل و فعالیت اجتماعی نداشتند، برای همین گراتزیا تا سوم ابتدایی بیشتر درس نخواند. اما از آنجا که در خانهٔ عمهاش کتابخانهٔ بزرگی وجود داشت او توانست در آنجا و با تعلیمات خصوصی معلمی در خانهٔ عمهاش معلومات خود را افزایش دهد و ضمن مطالعه آثار ایتالیایی به مطالعه آثار نویسندگان فرانسوی و روس بپردازد. او به آثار گابریله دانونتزیو شاعر و نویسندهٔ معاصر هموطناش علاقه ویژهای داشت. با وجود مشکلات فروان دلدا شروع به نوشتن کرد و در هفده سالگی اولین داستان کوتاهاش به نام خون کسی از اهالی ساردنی را برای یکی از مجلات رم فرستاد که در آن مجله منتشر شد. دلدا در آخرین سالهای قرن نوزدهم، ۱۸۹۶ با انتشار نخستین رمانش، راه خطا به شهرت رسید و در نخستین سال قرن بیستم در بیست و نه سالگی با پالمیرو مادزانی ازدواج کرد و همراه او به رم رفت و تا پایان عمر در آن شهر زندگی کرد و صاحب دو پسر به نامهای ساردوس و فرانتز شد.او خیلی زود به نویسندهای پرکار تبدیل شد و در فاصله سالهای ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۹ تقریباً هر سال یک کتاب منتشر کرد. تا این که در ۱۹۲۶ برنده جایزه نوبل ادبیات شد و تا کنون هیچ زن ایتالیایی دیگری نتوانستهاست این جایزه را کسب کند.آخرین کتابی که در زمان حیاتاش منتشر شد، کلیسای مریم منزوی، داستان زن جوانی است که سرطان دارد. گراتزیا دلدا خود نیز در ۱۵ اوت ۱۹۳۶ بر اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت. چند ماه پس از مرگ او پسرش ساردوس نیز مرد و کمی بعد پسر دیگرش فرانتز نیز از دنیا رفت. اما به هر حال فرزندان فرانتز نامهها و دستنوشتههای او را حفظ کردند و هماکنون نسخههای دستنویس آثار او در موزه شهر نوئورو نگهداری میشود و آثار او در کتابخانهٔ ملی رم موجود است.
*کتاب:
Il segreto dell uomo solitario(۱۹۲۱)
دیدگاهی دارید؟