توضیحات
کوروش خورشید ایران زمین: رمان تاریخی
توضیحات پشت جلد:
“کوروش بر سرزمین پهناوری که از سیحون تا دریای مغرب ، و از سویی تا دریای سرخ گسترده شده بود حکومت میکرد ، اما عظمت او در وسعت سرزمینهای زیر فرمان او نبود ، بلکه او را به این علت بزرگ میشمارند که برای نخستین بار در تاریخ جهان عدالت را جایگزین سلوک ظالمانهی پادشاهان و فرمانروایان ستمکار کرده است.
کوروش پس از هر پیروزی اسیران را آزاد میکرد و بعد از فتح بابل به فرمان او هزاران اسیر یهودی را که بخت نصر ، پس از ویران کردن اورشلیم به آنجا آورده بود ، به کشور خود بازگرداند. وحتی در بازسازی اورشلیم و معابدی که بخت نصر ویران کرده بود ، به اسیران آزاد شدهی یهودی داری رساند. یهودیان نیز در کتاب مذهبی خود کوروش را مسیح آزادی بخش خواندند.
واما در این رمان ، نویسنده کمتر به لشکرکشیها و فتوحات پرداخته و بیشتر از زندگی عاطفی و عشقهای کوروش سخن گفته ، و این قضایا را چنان جذاب و دلنشین حکایت کرده است که خواننده با هر نوع سلیقه و طرز تفکری مجذوب آن خواهد شد.”
از مقدمهی کتاب:
“گی راشه ، نویسندهی فرانسوی این رمان ، که کوروش را بزرگترین سدار و بزرگوارترین شهریار عالم میخواند ، سالهای عمر خود را با جهانگردی و تحقیق دربارهی تاریخ مصر و یونان گذرانده ، و چندین کتاب معتبر در زمینهی باستانشناسی ، و تاریخ مصر و یونان باستان تالیف کرده است ، و در کتاب کوروش ، تاریخ و افسانه و خیالپردازی را به هم آمیخته ، و اثری زنده و پویا و جذاب به وجود آورده است.
در این رمان راوی داستان که در زمان خشایار شا زندگی می کند ، همراه کاروانی از سارد به شوش میرود ، و هر شب قسمتی از داستان تاریخی کوروش را برای گروهی از کاروانیان حکایت میکند، و شنوندگان را مشتاقانه در انتظار میگذارد که شب بعد دنبالهی داستان را بشنوند. و این طرز داستان سرایی ، داستانهای شب رادیو ایران را به یاد میآورد ، که مترجم این کتاب در ایام جوانی ، ده بیست سالی از نویسندگان آن برنامه بوده است.
نویسندهی این رمان در مقدمهی کتاب خود مینویسد :«بخشی از وقایع داستان را از هرودوت گرفتهام ، که به زمان کوروش نزدیکتر بوده ، و به اکباتان و شوش هم سفر کرده است ، و بخشی دیگر را از گزنفون، که در پایان قرن پنجم پیش از میلاد میزیسته است.»
نویسنده نه تنها آثار هرودوت و گزنفون ، بلکه هر کتاب و نوشتهای را که دربارهی کوروش و اوضاع و احوال آن روزگار نکتهای یا اشارهای داشته ، مطالعه کرده و در داستانپردازی خود در نظر داشته است. صفحات برجای مانده از مجموعهی خاطرات ستهزیاس که پزشک دربار داریوش و خشایارشا بوده ، و بخشهایی از تاریخ عمومی نیکالا ، یونانی ساکن سوریه ، در نیمهی دوم قرن اول میلادی ، و دهها کتاب دیگر که یهودیان و خاورشناسان اروپایی و آمریکایی نوشتهاند ، و غالبا با هم متفاوت و گاهی متضادند ، از منابع تحقیقی او بوده است. و در ضمن از مطالعهی اوستا و ترجمهی ژول مُول از شاهنامهی فردوسی غافل نمانده است…”
دیدگاهی دارید؟