توضیحات
لولیتا
لولیتا رمانی است از ولادیمیر ناباکوف که به زبان انگلیسی نخستین بار در سال ۱۹۵۵ در پاریس منتشر شد. ناباکوف بعداً خودش آن را به زبان مادریش روسی ترجمه کرد. لولیتا مضمون بسیار بحثبرانگیزی دارد. راوی غیرقابل اعتماد داستان یک استاد ادبیات روانپریش به نام هامبرت هامبرت است که عشقی بیمارگونه به دختری ۱۲ ساله به نام دلورس هیز (ملقب به لولیتا) دارد و چون پدرخوانده او میشود با او وارد رابطه عاشقانه میشود. آنها پس از مرگ مادر دلورس به سفر میروند و رابطهٔ جنسی کامل دارند، هر چند هامبرت مدعی است نفر اولی نبودهاست که با دلورس رابطهٔ جنسی داشتهاست.
لولیتا از آثار کلاسیک و شاهکارهای ادبیات داستانی قرن بیستم محسوب میشود و در رتبه چهارم بهترین رمان انگلیسی زبان کتابخانه مدرن قرار گرفتهاست. شهرت داستان در فرهنگ عمومی موجب شده تا نام «لولیتا» به لقبی برای دختران زودبالغ و سکسی تبدیل شود.
این کتاب برای اولین بار در سال ۱۹۵۵ در پاریس توسط «Olympia Press» به چاپ رسید. استنلی کوبریک، در سال ۱۹۶۲، و آدریان لین در سال ۱۹۹۷، دو فیلم با اقتباس از این رمان ساختند. این رمان همچنین چندین بار دستمایه نمایشهای روی صحنه بودهاست.
لولیتا در سال ۱۳۹۳ با ترجمه فارسی اکرم پدرامنیا توسط نشر زریاب به مدیریت منوچهر فرادیس در افغانستان به زبان فارسی منتشر شد. ترجمهٔ این کتاب جزء ممنوعیتهای ایران است، اما دستفروشان در تهران آن را میفروشند. قیمت این کتاب ۳۵۰ افغانی ثبت شدهاست.
مایه اروتیک و انتقادات
بارها بعضی از منتقدان لولیتا را به عنوان «رمانی شهوانی و اروتیک» توصیف کردهاند. دائرهالمعارف شوروی کبیر، لولیتا را «یک تجربه در زمینه ترکیب یک رمان اروتیک با رمان رفتاری و ارزشی» میداند. تحقیقی در زمینه کتابها برای مطالعات زنان این کتاب را یک رمان اروتیک طعنه آمیز” معرفی کرد.
برای طبقهبندی این کتاب از دستههای محتاطانهای چون «رمان با مایه اروتیک» یا یکی از «چندین اثر ادبیات و هنر اروتیک کلاسیک» استفاده شدهاست.
درهرحال، بر سر این طبقهبندیها نزاع وجود دارد. مالکولم بردبری مینویسد «در ابتدا به عنوان رمانی اروتیک، لولیتا خیلی زود راهش را به عنوان اثری ادبی پیدا کرد.» ساموئل شومن میگوید که نابوکوف «یک فراواقع گراست؛ همانند گوگول، کافکا و داستایفسکی. لولیتا با طعنه و کنایه شخصیت پردازی شدهاست. این یک رمان اروتیک نیست.»
لنس اولسن مینویسد «۱۳ فصل اول کتاب، با صحنههای زیادی از لو به اوج میرسد که سهواً پاهایش را روی دامن هامبرت میکشد… و اینها تنها فصلهای اروتیک کتاب هستند.» ناباکوف، خودش در پایان رمان مشاهده میکند که چندی از خوانندهها با ابتدای کتاب گمراه شدند و فکر کردند که این کتاب قرار است به شهوت پرستی برسد و توقع صحنههای پی در پی اروتیک را داشتند. وقتی این اتفاق نیفتاد، خوانندهها هم متوقف شدند و احساس کسالت کردند.
ناباکوف در لولیتا
پایان
در سال ۱۹۵۶، ناباکوف اختتامیهای برای لولیتا نوشت که ابتدا در چاپ آمریکا و بعد در سایر چاپها ظاهر شد.
یکی از اولین چیزهایی که مدنظر ناباکوف بود، این بود که برخلاف ادعای جان ری جونیور در دیباچه، هیچ منظر اخلاقی برای این داستان نبود.
ناباکوف اضافه کرد که «اولین جرقه الهام برای لولیتا از یک داستان در روزنامه بود، دربارهٔ یک میمون باغ گیاهان که بعد از ماهها نوازش از سوی یک دانشمند، اولین تابلوی زغالی توسط حیوانات را تولید کرد: این طرح میلههای قفس حیوان بیچاره را نشان میداد.»
واکنش به کتاب
کتاب در ابتدا در پاریس موهن تشخیص داده شد و فروش آن ممنوع شد. کمی بعد در انگلیس، آرژانتین، نیوزیلند و آفریقای جنوبی نیز این کتاب اجازه فروش پیدا نکرد. در طول سالهای اخیر به دختران جوانی که از سنین پایین درگیر مسائل جنسی میشوند به اصطلاح لولیتا میگویند.
انتشار کتاب در ایران
نخستین بار پیش از انقلاب کتاب لولیتا در ایران با ترجمه ذبیح اله منصوری به چاپ رسید. اما کتاب دارای دخل و تصرفهای فراوانی بود. در سال ۱۳۹۳ اکرم پدرام نیا مترجم ایرانی تصمیم گرفت کتاب را بدون سانسور در اختیار مردم برساند. ابتدا کتاب به صورت پارهپاره در سایت ادبی دوشنبه و هفتهنامه شهروند چاپ شد. بعدها نشر زریاب افغانستان آن را به صورت کتاب منتشر و سپس اثر به بازار ایران رسوخ کرد. گفته میشود بیش از ۵۰ هزار جلد از آن در ایران بهطور زیرزمینی به فروش رفته. بعدها وزارت ارشاد ایران این اثر را غیرقانونی دانست و دستور جمعآوری آن را داد.
دیدگاهی دارید؟