توضیحات
کابوس
تابستان ۱۹۹۹ روسیه دچار قحطی و ورشکستگی و تورم لجام گسیخته، جرم و جنایت و شورش و بلوا شده است. انتخابات نزدیک است و همه جا نام ایگور کوماروف رهبر اتحادیه نیروهای میهن پرست بر سر زبانهاست…. تمام چشما به مردیه که رئیس جمهور جدید کشور خواهد شد و به نظر میرسه که میتونه مشکلات رو حل کنه…
اما یک دفترچه ی سرقت شده که شامل مانیفست و افکار ایگور کوماروف می باشد فاش می کند که شاید پای هیتلر جدیدی در میون باشه . پس دستگاه های اطلاعات غرب وارد عمل خواهند شد…
در بخشی از کتاب چنین می خوانیم:
رئیس جمهور با چهره ای در هم کشیده و غرق در افکار خویش، از پنجره اتومبیل به مزرعه ها و مرغزارهای حومه مسکو می نگریست. او حق داشت آنچنان تلخکام باشد و چهره در هم کشد. او سه سال پیشتر و پس از پیروزی در انتخابات، گام به عرصه نهاده بود تا جای خالی بوریس یلتسین مریض احوال را پر کند. سه سالی که در آن کشور دستخوش هرج و مرج و نابسامانیهای لگام گسیخته شده بود و از بدترین سالهای عمرش به شمار می آمد. او به عنوان یک تکنوکرات شایسته و شناخته شده ای که توان ساماندهی نظام اقتصادی کشور را داشت، در زمستان ۱۹۹۵ از سوی بوریس یلتسین به مقام نخست وزیری منصوب گردید…
دیدگاهی دارید؟