0

 

در آستانه فردا

توضیحات

در آستانه فردا

النا، شخصیت محوری داستان، در آستانه فردای دشوار جنگ کریمه ایستاده است و چه بسا جنگ را از سر گذرانده است. پشت به وطن، روی به مزار عشق، که دمی پیش به خاک سپرده است و جنگ را آیا مایه بیش از این است؟ این نویسنده اجتماعی روس وضع زندگی هم میهنان خود را که اکثریت آنان از زارعین و عامه ی مردم بودند در نوشته های خود توصیف کرده و حقایق تلخ و واقعیت ناگوار زندگی طبقات محروم را نشان داده است.

از متن کتاب:
در یکی از روزهای گرم تابستان سال ۱۸۵۳، کنار رودخانه “مسکوا” نزدیک آبادی “کونتسوف” دو جوان زیر سایه درخت زیرفونی روی سبزه ها دراز کشیده بودند. اولی که بلند قد و سیاه چرده بود و بینی نوک نیز و اندکی کج، پیشانی بلند و ظاهری بیست و دو ساله داشت، به پشت دراز کشیده بود. لبخند پهنی روی لبهایش نقش بسته و چشمان خاکستری ریزش را کمی تنگ کرده بود و متفکرانه به افق می نگریست. دومی هم روی سینه دراز کشیده، سرش را که موهای مجعد و بوری داشت، در میان دو دست فشرده به نقطه دور و نامعلومی خیره شده بود و با اینکه از رفیقش سه سال بزرگتر بود، ولی جوانتر می نمود…

توضیحات تکمیلی

نویسنده

ایوان تورگنیف

مترجم

محمد هادی شفیعیها

حجم (مگ)

2.2

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

تعداد صفحات

207

دیدگاهی دارید؟