0

 

پنماریک (تنی ها و ناتنی ها)

توضیحات

پنماریک (تنی ها و ناتنی ها)

این اثر داستان سه نسل ناآرام از یک خانواده قدیمی انگلیسی است. این رمان در واقع یک «خانواده تیبو» به سبک و فرم انگلیسی و با همان جهان بینی خاص قصه انگلیسی یعنی روان شناسی بیرونی و درونی آدم ها است. سوزان هوواچ به رشته ای از ادبیات داستانی انگلیسی تعلق دارد که شاید سرآغاز آن بزرگانی چون دیکنز و جورج الیوت باشند.

هوواچ با حفظ تعلیق داستانی و روایی دیکنز و روایت بومی جورج الیوت با نگاه به قصه اخلاقی و شبه ناتورالیستی تامس هاردی به جایی می رسد که در دوره قصه های کوتاه و مینی مالیستی رمانی با ساختار فرمی «کلایسک» می نویسد.

رمان پنماریک نوشته سوزان هوواچ نویسنده انگلیسی است که در سال ۱۹۷۱ منتشر شد. این رمان را ابراهیم یونسی ترجمه کرده و انتشارات نگاه آن را در ۹۰۰ صفحه منتشر کرده است. در معرفی داستان این کتاب آمده است: «پنماریک با خانواده‌ای مشتت و اشخاص «مستقل» رمانی است با صبغه و رنگ شرقی. رمانی است پر حادثه و پر احساس ـ سرگذشت خانواده‌ای است اشرافی که اعضای آن همه کمر به دشمنی با یکدیگر بسته‌اند، مرکز داستان عمارتی است به همین نام: پنماریک که بیشتر وقایع داستان در آن می‌گذرد.

داستان پنماریک توسط پنج راوی مختلف روایت می‌شود. اولین راوی مارک است که همراه با پدرش در کورنوال زندگی می‌کند. روزی مادر مارک او را به سواحل شمالی کورنوال می‌برد تا پنماریک که روزی عمارت خانوادگی‌اش بوده را به او نشان دهد. بعد از مرگ برادر، پنماریک به دست پسرعموی او می‌افتد و مارک به دنبال پس گرفتن عمارتی است که همیشه احساس می‌کند متعلق به اوست.

زمانی که مارک حدودا بیست ساله شده، مادرش در رسیدن به هدف خود پیروز می‌شود اما این کار بدون آسیب های روحی اتفاق نمی‌افتد. در ادامه داستان شخصیت‌ها و حوادث عجیبی در داستان حضور پیدا می‌کنند که روند قصه اگرچه کمی پیچیده اما به شدت جذاب و خواندنی خواهد شد. داستانی که در نهایت متعلق به دو خانواده است.

تقریبا همه‌ی ما آدم‌ها در زندگی خود چیزهایی داریم که می‌دانیم رسیدن به آن‌ها غیرممکن است؛ اما زمانی که مارک کاستلاک شخصیت اصلی رمان پنماریک نوشته سوزان هوواچ میراث دیرینه خود یعنی پنماریک را می‌بیند، عمارتی مرموز در صخره‌های سرد کورنوال، می‌داند که این عمارت غیر ممکن را حتما به دست می‌آورد و هیچ چیز مانع او نخواهد شد.

با این حال، زمانی که مارک به رویای خود تحقق می‌بخشد، پنماریک تنها به میراثی پر از درگیری، حسادت، افشا‌گری و خیانت تبدیل می‌شود. این داستان که در زمان گذر از دوران ویکتوریا تا پایان جنگ جهانی دوم اتفاق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتد، ماجراهای یک مرد و دو خانواده او و درگیری‌های بین پسران، همسران، معشوقه‌ها و یک عمارت تکه شده را روایت می‌کند.

در بخشی از کتاب پنماریک می‌خوانیم:
«میراث» را از این رو می‌خواستم که سبک گوتیک عمارتش چون بختک بر روح و جانم خفت و خیال کودکانه‌ام را تسخیر کرد و به این علت که مبارزه مادرم برای بازگرداندنش به من نه تنها در چشمِ خیال کودکانه‌ام نازیبا نمی‌نمود بلکه بسیار شریف و شجاعانه بود، زیرا این ملک و مال از من دریغ شده بود؛ و برای کودک هیچ چیز خواستنی‌تر از چیزی نیست که از او دریغ شده است؛ و جانا روزالین را از این رو می‌خواستم که بیست ساله بودم، هوس زن، به ویژه زنان زیبایی را می‌کردم که جایی در طبقه اجتماعی من نداشتند. برخوردمان تصادفی بود. حضور من در ساعت دو آن بعدازظهر گرم ماه ژوئیه ۱۸۹۰ در گورستان کلیسای زیلان یک امر تصادفی بود و حتی صِرف بودنم در زیلان مبتنی بر علل و جهات خاصی نبود. من در آن بخش از کورنوال بیگانه ای بیش نبودم، زیرا در جنوب کورنوال، در نزدیک رودخانه هلفورد، در کنار درختستان‌ها و خلیج‌های کوچک و تپه ماهو‌های آن تولد یافته و رشد کرده بودم که یک دنیا با کناره‌های برهوت شمال، با خلنگ زارهای بادگیر و صخره‌های پرنشیب و خیزابه‌های خطرناکش فاصله داشت…

توضیحات تکمیلی

نویسنده

سوزان هوواچ

مترجم

ابراهیم یونسی

حجم (مگ)

20.2

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

تعداد صفحات

928

دیدگاهی دارید؟