توضیحات
قیدار
این داستان حکایت مردی در دهه ۵۰ شمسی را روایت میکند که با مردان بزرگی چون تختی هم نشین بوده و ارادت ویژهای به دستگاه اهل بیت دارد. او معتقد به حلال و حرام و پایه مردانگی و دستگیری ضعفا است.
این کتاب ۹ فصل دارد که هر فصل آن به حکایت بخشی از زندگی قیدار میپردازد. نکته جالب توجهی که در این کتاب وجود دارد و خلاقیت نویسنده آن را برای چندمین بار اثبات میکند، انتخاب هوشمندانه او در عنوان فصلهای کتاب است. رمانی با فصل بندی جذاب که هر فصل با نام ماشینی و لقب دادن به آن آغاز میشود و ماجرایی که داستان به آن میپردازد.
به طور مثال فصل اول این کتاب «مرسدس کوپه کروک آلبالویی متالیک» نام دارد که ماجرای آشنایی قیدار و شهلا و همچنین ماجرای ماه عسل رفتن آن دو را بیان میکند و به همین ترتیب فصلها، روایتهای جدیدی از عنوانشان را پدید میآورند.
موضوع کتاب درباره یک گاراژدار و یا به اصطلاح ماشین باز اهل تهران است که شهرت او و کامیونهایش در همه جا و در میان رانندگان پیچیده است. داستان قیدار این گونه آغاز میشود که او به همراه نامزدش «شهلا» راهی اصفهان میشوند تا بر سر قبر پدر شهلا برسند و از او کسب اجازه برای ازدواج کنند. اما مرسدس کروک قیدار به طور اتفاقی با یکی از تریلیهای خودش تصادف میکند و این سفر هرگز به پایان خودش نمیرسد. در ادامه این ماجرا اتفاقهایی برای قیدار رقم میخورد که شروع تغییراتی در زندگی او است.
شخصیت قیدار که او را زبانزد و مورد اعتماد میکند، ویژگیهای پهلوانی، تمام عیار بودن و لوطی منشانه او میباشد. از دیگر ویژگیهای او، مرید بودن قیدار به سیدی روحانی به نام «گلپا» است که شخصیت این روحانی نیز از جمله کاراکترهای منحصر به آثار امیرخانی است.
دیدگاهی دارید؟