توضیحات
باورهای خیس یک مرده
ناصر صبوری، رئیس هیئت مدیره شرکت تعاونی در سی و هشتمین سالگرد تولدش، نسخه ی خطی کتاب قدیمی، حاوی مقدرات و سرنوشت بشر را از مادرش هدیه می گیرد. این ماجرا که مصادف با گرفتن قطعه زمینی برای شرکت تعاونی مسکن اداره است، نقطه ی عطفی در زندگی صبوری می گردد.
با پیشرفت کار ساختمان سازی و برخوردن ساکنان به مسأله ی کمبود آب، رد پای مقنی باشی کهنه کاری به داستان باز می شود. ورود او به داستان و نیز غرق شدن صبوری در حوادث کتاب قدیمی و همین طور رسوخ پاره ای از حوادث کتاب به زمان حال، شخصیت های داستانی را درگیر ماجرایی می سازد که در نهایت منجر به کشته شدن مقنی باشی و حوادث دیگر می شود.
قسمت های زیبایی از کتاب:
یک باره زندگی آدم از این رو به آن رو می شود و پاسخ همه ی آری ها ، نه می شود ….
وقتی بحث برانگیختن احساسات و تحمیق مردم وسط است قصه سر دراز دارد .
برای مقابله با هر پدیده ای ، اول باید پدیده را شناسایی کنیم .
مرده باد عشقی که رنگ معشوق نگیرد .
دیدگاهی دارید؟